کلمه جو
صفحه اصلی

fates


(اسطوره ی یونان و روم) سه دار گونه ای که سرنوشت انسان ها را تعیین می کنند

انگلیسی به فارسی

(اسطوره‌ی یونان و روم) سه دار گونه‌ای که سرنوشت انسان‌ها را تعیین می‌کنند


سرنوشت، تقدیر، قضا و قدر، بخت، نصیب و قسمت، فلک، بخش، مقدر شدن، بسرنوشت شوم دچار کردن


انگلیسی به انگلیسی

• (greek mythology) goddesses of destiny who controlled human lives, moirai

جملات نمونه

1. Men, at soome time, are masters of their fates.
[ترجمه ترگمان]مردان در زمان soome استاد of هستند
[ترجمه گوگل]مردان در زمان سومی، اساتید سرنوشت خود هستند

2. The court will decide our fate / fates.
[ترجمه ترگمان]دادگاه سرنوشت ما را تعیین خواهد کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه سرنوشت / سرنوشت ما را تعیین خواهد کرد

3. The fates of both countries seem somehow entwined.
[ترجمه ترگمان]سرنوشت هر دو کشور به گونه ای به هم پیچیده می شود
[ترجمه گوگل]سرنوشت هر دو کشور به نوعی پیچیده است

4. Similar fates await buildings formerly owned by the secret police, which in many districts have been inherited by the local authorities.
[ترجمه ترگمان]سرنوشت مشابهی در انتظار ساختمان های متعلق به پلیس مخفی است که در بسیاری از مناطق توسط مقامات محلی به ارث برده شده است
[ترجمه گوگل]سرنوشت مشابهی در انتظار ساختمان هایی است که قبلا متعلق به پلیس مخفی بوده است، که در بسیاری از مناطق توسط مقامات محلی به ارث رسیده است

5. It is the fates of these kingdoms which form the background of El Cid's area of greatest activity.
[ترجمه ترگمان]این سرنوشت این کشورها است که زمینه را به عنوان بزرگ ترین فعالیت سید در نظر می گیرند
[ترجمه گوگل]این سرنوشت این پادشاهی ها است که پس زمینه ای از منطقه الشید بزرگترین فعالیت را تشکیل می دهند

6. Mutations in pros alter neuronal fates and delay or prevent pioneering of motor nerves during embryogenesis.
[ترجمه ترگمان]جهش ها در مزایا، تغییر سرنوشت نورونی و تاخیر یا جلوگیری از پیشروی اعصاب حرکتی در طول embryogenesis
[ترجمه گوگل]موتاسیون در مثبت باعث سرنوشت نورونها و تاخیر یا جلوگیری از پیشگیری از اعصاب حرکتی در طول جنین زایی می شود

7. But those were the fates of Katharine Clifton and Count Almasy.
[ترجمه ترگمان]اما این ها سرنوشت Clifton و کنت Almasy بودند
[ترجمه گوگل]اما اینها سرنوشت Katharine Clifton و Count Almasy بود

8. Other men assigned the task suffered similar fates.
[ترجمه ترگمان]افراد دیگری که به این کار گماشته شده بودند، به سرنوشت مشابهی دچار شدند
[ترجمه گوگل]دیگران این کار را انجام دادند، سرنوشت مشابهی را متحمل شد

9. We probably escape those first fates rather more than the rabbit.
[ترجمه ترگمان]احتمالا بیش از خرگوش از این تقدیر فرار کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما احتمالا فرار از آن اولین سرنوشت و نه بیش از خرگوش

10. The worst of fates was to be a wallflower passed over and rejected.
[ترجمه ترگمان]بدتر از همه این بود که دست و پای خود را گم کرده بود و از آن پس رد و بدل نمی شد
[ترجمه گوگل]بدترین حالت سرنوشتی بود که از بین برود و رد شود

11. If so, the fates were playing into his hands.
[ترجمه ترگمان]اگر چنین باشد، تقدیر در دست او بازی می کرد
[ترجمه گوگل]اگر چنین است، سرنوشت بازی به دست او بود

12. The respective fates awaiting the two groups of embryos could not be more dissimilar.
[ترجمه ترگمان]سرنوشت مربوطه در انتظار دو گروه از جنین با هم متفاوت نبود
[ترجمه گوگل]سرنوشت های متفاوتی در انتظار دو گروه جنین نمی تواند متفاوت باشد

13. If the biblical fates go against him, Herluin will take all the vexation and shame out on Tutilo, with usury.
[ترجمه ترگمان]اگر تقدیر کتاب مقدس بر ضد او وارد شود همه خشم و شرمساری را در Tutilo و with خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]اگر سرنوشت کتاب مقدس بر علیه او برود، هروئول همه ی خجالت و شرمساری را در Tutilo با رباخواری می گیرد

14. The Knowledge, pebble-eyed, Of the fates to be suffered in his image?
[ترجمه ترگمان]دانش، سنگ ریزه - چشمانی که از تقدیر در تصویر او رنج می برند؟
[ترجمه گوگل]دانش، سنگ ریزه، از سرنوشت که در تصویر او رنج می برند؟


کلمات دیگر: