کلمه جو
صفحه اصلی

immunologist

انگلیسی به انگلیسی

• one who specializes in immunology, one who specializes in the study of the immune system (biology)

جملات نمونه

1. The immunologist who led the research says the vaccine targets a protein found in most breast tumours.
[ترجمه ترگمان]The که تحقیقات را رهبری می کرد، می گوید که این واکسن پروتئینی را هدف قرار می دهد که در اغلب تومورهای سرطانی سینه یافت می شود
[ترجمه گوگل]ایمونولوژیست که این تحقیق را انجام داد، می گوید واکسن پروتئینی است که در بیشتر تومورهای پستان یافت می شود

2. French veterinarian Gaston Ramon and English immunologist Alexander T.
[ترجمه ترگمان]دامپزشک فرانسوی گاستون رامون و immunologist الکساندر تی
[ترجمه گوگل]دامپزشک فرانسوی Gaston Ramon و ایمونولوژیست انگلیسی الکساندر T

3. Long dismissed as "cannon fodder, " as one immunologist puts it, the white blood cells known as basophils have been enjoying a renaissance.
[ترجمه ترگمان]به نقل از \"علوفه با توپ\"، همانطور که یک immunologist آن را می گذارد، گلبول های سفید خون معروف به basophils، از یک رنسانس لذت می برند
[ترجمه گوگل]گلبول های سفید خون شناخته شده به عنوان بازوفیل ها از زمان رنسانس لذت می برند

4. When Daniel Douek, an NIH immunologist suggested to members of the study team that endotoxins might be a key reason why, some were skeptical.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که دانیل Douek، یک موسسه ملی بهداشت، به اعضای تیم تحقیق پیشنهاد داد که endotoxins ممکن است دلیل اصلی این باشد که چرا برخی شکاک هستند
[ترجمه گوگل]هنگامی که دانیل دوک، ایمونولوژیست NIH، به اعضای تیم تحقیقاتی پیشنهاد کرد که اندوتوکسین ها دلیل کلیدی باشند، چرا که برخی از آنها شک داشتند

5. The immunologist who led the research says the vaccine targets a protein found in most tumours.
[ترجمه ترگمان]The که تحقیقات را رهبری می کرد، می گوید که این واکسن پروتئینی را هدف قرار می دهد که در اغلب تومورهای سرطانی یافت می شوند
[ترجمه گوگل]ایمونولوژیست که این تحقیق را انجام داد، می گوید واکسن پروتئینی است که در بیشتر تومورها یافت می شود

6. Indeed, Adrian Thrasher, the consultant paediatric immunologist at the Great Ormond Street Hospital who carried out the treatment, was more cautious.
[ترجمه ترگمان]در واقع آدریان Thrasher، مشاور اطفال در بیمارستان خیابان Ormond بزرگ که درمان را انجام داد، محتاط تر بود
[ترجمه گوگل]در واقع Adrian Thrasher، مشاور ایمونولوژیست اطفال در بیمارستان خیابان بزرگ Ormond که درمان را انجام داد، محتاط تر بود

7. A few years ago, a well-known research immunologist injected himself with hookworms and reduced his allergic symptoms (shudder).
[ترجمه ترگمان]چند سال پیش، یک immunologist معروف به well خود را با hookworms تزریق کرده و علائم آلرژی خود را کاهش داد (shudder)
[ترجمه گوگل]چند سال پیش یک ایمونولوژیست شناخته شده تحقیقاتی خود را با کرم های قلبی تزریق کرد و علائم آلرژیک او را کاهش داد

8. At the University of Pennsylvania's Abramson Cancer Center, immunologist Carl June recently treated HIV patients with a gene intended to help their cells resist the infection.
[ترجمه ترگمان]در مرکز سرطان abramson پنسیلوانیا، immunologist کارل در ماه ژوئن به بیماران مبتلا به اچ آی وی مبتلا به ژنی با هدف کمک به سلول های خود در برابر عفونت درمان شد
[ترجمه گوگل]در دانشگاه Cancer Center Abramson دانشگاه پنسیلوانیا، کارل ژوئن، ایمونولوژیست، اخیرا بیماران مبتلا به اچ آی وی را با یک ژن که برای کمک به سلولهایشان در برابر عفونت مقاوم بود، تحت درمان قرار داد

9. The Department of Health and a top immunologist have blasted a report in last week's Sunday Times.
[ترجمه ترگمان]وزارت بهداشت و اداره بهداشت و درمان ارشد گزارشی را در روز یکشنبه هفته گذشته منتشر کردند
[ترجمه گوگل]وزارت بهداشت و یک ایمونولوژیست برتر در هفته گذشته یکشنبه هفته گذشته گزارشی را منتشر کردند

10. Dr. Myron Wentz is an internationally recognized microbiologist, immunologist, and pioneer in the development of human cell culture technology and infectious disease diagnoses.
[ترجمه ترگمان]دکتر Myron Wentz یک متخصص بین المللی در زمینه توسعه فن آوری فرهنگ سلولی و تشخیص بیماری های عفونی است که در سطح بین المللی به رسمیت شناخته می شود
[ترجمه گوگل]دکتر میرون ونتز، میکروبشناسی، ایمونولوژیست و پیشگام در توسعه تکنولوژی کشت سلول های انسانی و تشخیص بیماری های عفونی شناخته شده بین المللی است

11. As one immunologist put it, such a shift "is not dissimilar philosophically from the recognition that the Earth is not the center of the solar system. "
[ترجمه ترگمان]همانطور که یکی از immunologist آن را بیان می کند، چنین تغییری به لحاظ فلسفی ناشی از این تشخیص نیست که زمین مرکز منظومه شمسی نیست \"
[ترجمه گوگل]همانطور که یک ایمونولوژیست آن را بیان می کند، چنین تغییری 'از نظر شناختی متضاد از نظر فلسفی نیست، زیرا زمین مرکز منظومه شمسی نیست '

12. First-time parents, writes Mary Ruebush, an American immunologist and author of "Why Dirt is Good", frantically try to keep their babies away from dirt.
[ترجمه ترگمان]مری Ruebush، نویسنده آمریکایی می نویسد: \"چرا کثیفی خوب است\"، دیوانه وار سعی می کنند بچه هایشان را از کثیفی دور نگه دارند
[ترجمه گوگل]مری روبوش، یکی از ایمونولوژیست های آمریکایی و نویسنده 'چرا خالص خوب است' می نویسد، سعی می کند فرزندان خود را از خاک دور نگه دارد

13. [reply to Dr. Caldwell] The first person with whom I discussed the issues was my (board certified) allergist and immunologist.
[ترجمه ترگمان]اولین فردی که من در مورد مسائل بحث کردم، board و immunologist بود
[ترجمه گوگل][پاسخ به دکتر کالدول] اولین فردی که با آنها در مورد مسائل صحبت کردم، من (هیئت تایید شده) آلرژیست و ایمونولوژیست بودم

14. Research into whether a similar mechanism applies to humans and other mammalian hosts should be conducted, said viral immunologist Skip Virgin at Washington University School of Medicine in St. Louis.
[ترجمه ترگمان]immunologist ویروسی در مدرسه پزشکی دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس گفت: تحقیقات در مورد این که آیا مکانیسم مشابهی برای انسان ها و سایر میزبان ها اعمال می شود، باید اجرا شود
[ترجمه گوگل]ایمونولوژی ویروسی Skip Virgin در دانشکده پزشکی دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس می گوید تحقیقات در مورد اینکه آیا یک مکانیزم مشابه برای انسان ها و سایر میزبان های پستاندار اعمال می شود باید انجام شود

پیشنهاد کاربران

ایمنی شناس


کلمات دیگر: