کلمه جو
صفحه اصلی

harassing


ایذا کردن، عملیان ایذایى، عملیات ایذایى هوایى، به هم زدن کارایى دشمن علوم نظامى : ایذا کننده

انگلیسی به فارسی

آزار و اذیت، اذیت کردن، بستوه اوردن، عاجز کردن، حملات پی درپی کردن، خسته کردن، تعرض کردن


انگلیسی به انگلیسی

• annoying, tormenting, pestering, provoking
something that is harassing makes you feel worried because you have too much to do.

جملات نمونه

1. the children kept harassing the fat girl
بچه ها مرتبا سر به سر آن دختر چاق می گذاشتند.

پیشنهاد کاربران

آزاردهنده


کلمات دیگر: