کلمه جو
صفحه اصلی

joel


اسم خاص مذکر، (انجیل) یوئیل، خداوند، یوئیل پیغمبر بنی اسرائیل

انگلیسی به فارسی

خداوند، یوئیل پیغمبر بنی اسرائیل


جول، يوئيل پيغمبر بني اسرائيل


انگلیسی به انگلیسی

• prophet of the sixth century (biblical); second book of the minor prophets (biblical); male first name

جملات نمونه

1. Joel turned down all offer of help he badly needed because of his excessive egoism.
[ترجمه ترگمان]جول به خاطر خودخواهی بیش از حد به او نیاز داشت تا به او کمک کند
[ترجمه گوگل]جوئل تمامی پیشنهاداتی را که وی به دلیل خودخواهی بیش از حد خود به آن نیاز داشت، رد کرد

2. Joel steered Don and Louise towards the backyard.
[ترجمه ترگمان]جوئل \"Don\" را به سمت حیاط پشتی هدایت کرد
[ترجمه گوگل]جول هدایت دان و لوئیس به سمت حیاط خلوت

3. Joel stood apart from the group, frowning.
[ترجمه ترگمان]جو در حالی که اخم کرده بود، از گروه جدا شد
[ترجمه گوگل]جوئل از این گروه جدا شد، اخم کرد

4. Joel skipped out on his wife when she was 8 months pregnant.
[ترجمه ترگمان]جوئل در ۸ ماه بارداری همسرش را ترک کرد
[ترجمه گوگل]جوئل زمانی که 8 ماهه باردار بود، از همسرش خارج شد

5. Joel gave me a smile as I walked in.
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد اتاق شدم، جو به من لبخند زد
[ترجمه گوگل]جوئل به من لبخند زد

6. Joel was born on a Saturday.
[ترجمه ترگمان]جوئل در روز شنبه به دنیا آمد
[ترجمه گوگل]جوئل در روز شنبه متولد شد

7. Joel has a cheerful public persona but in private he's different.
[ترجمه ترگمان]جو یک شخصیت شاد و عام دارد، اما در خصوصی با او فرق دارد
[ترجمه گوگل]جوئل یک شخصیت پرطرفدار است اما در خصوصی او متفاوت است

8. The radio station played a Billy Joel song, and I found myself singing along to it.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه رادیویی آهنگ بیلی جویل را پخش کرد و من خودم را در حال آواز خواندن یافتم
[ترجمه گوگل]ایستگاه رادیویی یک آهنگ بیلی جوئل را پخش کرد و من خودم را آواز خواندم

9. Joel needed a passport and a residence permit before he could move to the Bahamas.
[ترجمه ترگمان]جوئل قبل از اینکه بتواند به باهاما حرکت کند، به پاسپورت و مجوز سکونت نیاز داشت
[ترجمه گوگل]جوئل قبل از اینکه بتواند به باهاما سفر کند، نیاز به گذرنامه و اجازه اقامت داشت

10. Joel arrived in time to pitch my tent.
[ترجمه ترگمان]جوئل به موقع وارد چادر من شد
[ترجمه گوگل]جوئل به موقع به چنگ زدن وارد شد

11. Joel gave her a wicked grin.
[ترجمه ترگمان]جو پوزخندی زد و گفت:
[ترجمه گوگل]جوئل به او یک راز شریر داد

12. Then teammate Joel Zide of Northridge quickened the pace to reach the five-fish plateau first.
[ترجمه ترگمان]سپس هم تیمی اش جوئل Zide از Northridge سرعت رسیدن به فلات پنج ماهی را افزایش داد
[ترجمه گوگل]سپس جوئل زیید نورثریت، همتایان، سرعت خود را برای رسیدن به فلات ماهی پنج ماهی افزایش داد

13. Joel never has a hair out of place.
[ترجمه ترگمان]جوئل هرگز موی سرش را از دست نمی دهد
[ترجمه گوگل]جوئل هرگز موی خود را از دست ندهد

14. Joel is such a sensitive boy.
[ترجمه ترگمان]جوئل چنین پسر حساسی است
[ترجمه گوگل]جوئل چنین پسر حسابی است

پیشنهاد کاربران

نام یکی از فرشتگان است


کلمات دیگر: