کلمه جو
صفحه اصلی

de gaulle


شارل دوگل (دولتمرد فرانسوی)

انگلیسی به فارسی

د گل


شارل دوگل (دولتمرد فرانسوی)


انگلیسی به انگلیسی

• family name (french); charles de gaulle (1890-1970), french statesman and military general, first president of the fifth republic of france (1959-1969); charles de gaulle international airport, international airport located north east of paris (france)

جملات نمونه

1. People hurrahed to de Gaulle for 20 minutes.
[ترجمه ترگمان]مردم دو گل را به مدت ۲۰ دقیقه به ثمر رساندند
[ترجمه گوگل]مردم به مدت 20 دقیقه به دالر حمله کردند

2. On 8 January 1959 De Gaulle was inaugurated as First President of the Republic.
[ترجمه ترگمان]در ۸ ژانویه ۱۹۵۹ De شارل دوگل به عنوان اولین رئیس جمهور این کشور افتتاح شد
[ترجمه گوگل]در تاریخ 8 ژانویه 1959 دگول افتتاح شد به عنوان نخست وزیر جمهوری

3. De Gaulle felt that America had undue influence in Europe.
[ترجمه ترگمان]دو گل احساس کردند که آمریکا تاثیر زیادی در اروپا دارد
[ترجمه گوگل]دالول احساس کرد که امریکا در اروپا به نفوذ غیرمستقیم دست یافته است

4. In his memoirs, De Gaulle wrote that he had come to London determined to save the French nation.
[ترجمه ترگمان]در خاطرات او دو گل نوشت که به لندن آمده است تا ملت فرانسه را نجات دهد
[ترجمه گوگل]دالول در خاطرات خود نوشت که او به لندن متعهد است تا ملت فرانسه را نجات دهد

5. De Gaulle came to power in 195
[ترجمه ترگمان]دو گل در سال ۱۹۵ به قدرت رسیدند
[ترجمه گوگل]دوگل در سال 195 به قدرت رسید

6. Gen. de Gaulle sensed that nuclear weapons would fundamentally change the nature of international relations.
[ترجمه ترگمان]ژنرال دو گل احساس کرد که سلاح های هسته ای اساسا ماهیت روابط بین الملل را تغییر خواهند داد
[ترجمه گوگل]جنرال داگلاس می دانست که سلاح های هسته ای اساسا ماهیت روابط بین المللی را تغییر می دهد

7. De Gaulle was a born pedagogue who used the public platform and the television screen to great effect.
[ترجمه ترگمان]دو گل یک دوره آموزشی به دنیا آمد که از سکوی عمومی و صفحه تلویزیون برای تاثیر زیادی استفاده کرد
[ترجمه گوگل]دغول یک معلم متولد شد که از پلت فرم عمومی و صفحه تلویزیون به عنوان یک اثر عالی استفاده می کرد

8. De Gaulle conducted his strategy with consummate skill .
[ترجمه ترگمان]دو گل استراتژی خود را با مهارت کامل انجام دادند
[ترجمه گوگل]د گلول استراتژی خود را با مهارت کامل انجام داد

9. De Gaulle had already had arguments with the other five over his 1961 blueprint for political union.
[ترجمه ترگمان]دو گل هم پیش از این با پنج نفر دیگر در سال ۱۹۶۱ در طرح اولیه برای اتحاد سیاسی بحث و گفتگو کرده بودند
[ترجمه گوگل]دگل پیش از این در مورد طرح او برای اتحادیه سیاسی 1961 با 5 نفر دیگر بحث کرده بود

10. De Gaulle was perceived and perceived himself as the incarnation of both revolution and restoration.
[ترجمه ترگمان]دو گل به عنوان تجسم هر دو انقلاب و بازسازی شناخته شد
[ترجمه گوگل]د گل را درک کرد و خود را به عنوان تجسم هر دو انقلاب و ترمیم شناخت

11. The parties accused de Gaulle of preparing a plebiscite; the General accused them of coveting an irresponsible, omnipotent assembly.
[ترجمه ترگمان]طرفین دو گل را متهم به آماده کردن یک همه پرسی کردند
[ترجمه گوگل]احزاب متهم به دئول برای تهیه یک ورشکستگی شدند ژنرال آنها را متهم کرد که یک مجمع غیرمسئولانه و همه جانبه را به عهده بگیرد

12. The discretionary power that de Gaulle gave his prime ministers varied over the course of his presidency.
[ترجمه ترگمان]قدرت احتیاطی که شارل دوگل به نخست وزیر او داد طی دوره ریاست جمهوری اش تغییر کرد
[ترجمه گوگل]قدرت دائمی که دئول به نخست وزیران داده بود، در دوران ریاست جمهوری او تغییر کرد

13. You could see De Gaulle fervently hoped it wouldn't be broached again.
[ترجمه ترگمان]او با حرارت هر دو گل را می دید و امیدوار بود که دوباره به میان نیاید
[ترجمه گوگل]شما میتونید ببینید که De Gaulle مشتاقانه امیدوار بود دوباره باز نشود

14. De Gaulle warned of a return to the bad old days of incoherence and irresponsibility.
[ترجمه ترگمان]دو گل در مورد بازگشت به روزه ای بد اخلاق و بی مسئولیتی خود هشدار دادند
[ترجمه گوگل]دگل از بازگشت به روزهای بد ناگوار و بی مسئولیتی هشدار داد


کلمات دیگر: