• gold or coins, specie; cash, hard currency; highly stable currency that is accepted worldwide; campaign funds that are used to promote particular candidate (subject to federal regulation)
hard money
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. And raising hard money became increasingly difficult as the campaign wore on.
[ترجمه ترگمان]و به تدریج که مبارزات انتخاباتی بر پا می شد، افزایش پول سخت به شدت مشکل می شد
[ترجمه گوگل]با افزایش هزینه های سخت، کمپین در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]با افزایش هزینه های سخت، کمپین در حال افزایش است
2. Hard money can be used to support an individual candidate's campaign, but soft money is not supposed to help individual candidates but instead to support the party.
[ترجمه ترگمان]پول سخت را می توان برای پشتیبانی از کمپین یک نامزد مستقل به کار برد، اما به جای حمایت از حزب، پول نرم نباید به نامزدهای انفرادی کمک کند
[ترجمه گوگل]پول هنگفتی می تواند برای حمایت از مبارزات انتخاباتی نامزد مورد استفاده قرار گیرد، اما به نظر می رسد پول نرم برای کمک به نامزدهای فردی نیست بلکه به جای حمایت از حزب است
[ترجمه گوگل]پول هنگفتی می تواند برای حمایت از مبارزات انتخاباتی نامزد مورد استفاده قرار گیرد، اما به نظر می رسد پول نرم برای کمک به نامزدهای فردی نیست بلکه به جای حمایت از حزب است
3. If you are looking for a hard money loan on your own, Nissim Gas and Oil Group is ready to help.
[ترجمه ترگمان]اگر شما به دنبال یک وام سخت به پول خودتان هستید، شرکت نفت و گاز Nissim آماده کمک است
[ترجمه گوگل]اگر بخواهید وام خود را از دست بدهید، نیسیام گاز و نفت گروه آماده کمک به شما است
[ترجمه گوگل]اگر بخواهید وام خود را از دست بدهید، نیسیام گاز و نفت گروه آماده کمک به شما است
4. Whether you are a hard money commercial broker or a borrower, you'll find Nissim Gas and Oil Group a refreshing change from business as usual.
[ترجمه ترگمان]چه شما یک کارگزار مالی سخت و یا یک وام گیرنده باشید، شما شرکت گاز و گاز Nissim را به عنوان یک تغییر تازه از کسب وکار به عنوان معمول خواهید یافت
[ترجمه گوگل]این که آیا شما یک کارگزار تجاری سخت و یا یک وام گیرنده هستید، گروه Nissim Gas and Oil Group یک تغییر شگفت انگیز از کسب و کار به طور معمول پیدا خواهید کرد
[ترجمه گوگل]این که آیا شما یک کارگزار تجاری سخت و یا یک وام گیرنده هستید، گروه Nissim Gas and Oil Group یک تغییر شگفت انگیز از کسب و کار به طور معمول پیدا خواهید کرد
5. There is so much hysteria in the hard money camp on Greece and the European Union that one had better start looking at the facts otherwise it could cost you a lot of money.
[ترجمه ترگمان]هیجان زیادی در اردوگاه پول سخت در یونان و اتحادیه اروپا وجود دارد که یکی بهتر است شروع به نگاه کردن به حقایق کند در غیر این صورت پول زیادی برای شما هزینه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]در اردوگاه سخت پول در یونان و اتحادیه اروپا هیستری بسیار زیادی وجود دارد که یکی از آن ها بهتر است به بررسی واقعیت ها بپردازد، در غیر این صورت می تواند به شما پول زیادی بپردازد
[ترجمه گوگل]در اردوگاه سخت پول در یونان و اتحادیه اروپا هیستری بسیار زیادی وجود دارد که یکی از آن ها بهتر است به بررسی واقعیت ها بپردازد، در غیر این صورت می تواند به شما پول زیادی بپردازد
6. The hard right often favors hard money — preferably a gold standard — but left-leaning European politicians have been enthusiastic proponents of the euro.
[ترجمه ترگمان]حق سخت معمولا به نفع پول سخت است - ترجیحا یک استاندارد طلا - اما سیاستمداران اروپا متمایل به چپ از یورو حمایت می کنند
[ترجمه گوگل]اغلب سخت است که اغلب به پول سخت - ترجیحا یک استاندارد طلا - کمک می کند، اما سیاستمداران اروپایی با چپ طرفداران یورو هستند
[ترجمه گوگل]اغلب سخت است که اغلب به پول سخت - ترجیحا یک استاندارد طلا - کمک می کند، اما سیاستمداران اروپایی با چپ طرفداران یورو هستند
7. How easy or hard money is to come by, how attractive a person believes themselves to be, how much respect and care they deserve – these are just some examples.
[ترجمه ترگمان]اینکه چقدر پول چقدر ساده و چقدر ساده است، چقدر برای خود جذاب است، چقدر به خود احترام می گذارد و چه قدر به آن ها احترام می گذارد - اینها فقط چند نمونه هستند
[ترجمه گوگل]چقدر آسان است یا سخت است که پول بیاورید، چقدر جذاب است که یک فرد معتقد است که چقدر احترام و احترام قائل است - این فقط چند نمونه است
[ترجمه گوگل]چقدر آسان است یا سخت است که پول بیاورید، چقدر جذاب است که یک فرد معتقد است که چقدر احترام و احترام قائل است - این فقط چند نمونه است
8. We also know that commercial hard money loans can be accomplished with a little effort on your part and some help on ours.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین می دانیم که وام های با پول سخت تجاری می تواند با کمی تلاش در بخش شما انجام شود و برخی به ما کمک کنند
[ترجمه گوگل]ما همچنین می دانیم که وام های تجاری سخت پولی را می توان با تلاش کمی از خود به انجام رساند و برخی از کمک به ما
[ترجمه گوگل]ما همچنین می دانیم که وام های تجاری سخت پولی را می توان با تلاش کمی از خود به انجام رساند و برخی از کمک به ما
9. Most of my friends in the hard money camp are also "losing it" over the Greek crisis.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دوستان من در اردوگاه های کار سخت، \"در حال از دست دادن آن\" در بحران یونان هستند
[ترجمه گوگل]بیشتر دوستانم در اردوگاه سخت پول نیز 'از دست دادن' آن بر بحران یونان هستند
[ترجمه گوگل]بیشتر دوستانم در اردوگاه سخت پول نیز 'از دست دادن' آن بر بحران یونان هستند
10. Hard money describes donations by individuals and groups made directly to political candidates running for federal office.
[ترجمه ترگمان]پول سخت، کمک هایی را که افراد و گروه ها به طور مستقیم به نامزدهای سیاسی اداره می کنند، توصیف می کند
[ترجمه گوگل]پول سخت توصیف کمک های مالی توسط افراد و گروه ها به طور مستقیم به نامزد سیاسی در حال اجرا برای دفتر فدرال
[ترجمه گوگل]پول سخت توصیف کمک های مالی توسط افراد و گروه ها به طور مستقیم به نامزد سیاسی در حال اجرا برای دفتر فدرال
11. We must be bold in "hard money" and not to doubt their own.
[ترجمه ترگمان]ما باید در \"پول سخت\" شجاع باشیم و بدون شک نسبت به آن ها شک کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید در 'پول سخت' باشی و خودت شک نکنی
[ترجمه گوگل]ما باید در 'پول سخت' باشی و خودت شک نکنی
12. So $ 120, 000 in soft money contributions personally solicited by me got moved to hard money accounts.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب ۱۲۰ هزار دلار با کمک های مالی نرم از سوی من درخواست شد که به حساب های مالی سخت نقل مکان کنم
[ترجمه گوگل]بنابراین 120،000 دلار در مشاغلی پولی شخصی که شخصا به من درخواست شده بود به حسابهای پولی جابجا شد
[ترجمه گوگل]بنابراین 120،000 دلار در مشاغلی پولی شخصی که شخصا به من درخواست شده بود به حسابهای پولی جابجا شد
13. The result is that paper money would often lead to an inflationary bubble, which could collapse if people began demanding hard money, causing the demand for paper notes to fall to zero.
[ترجمه ترگمان]نتیجه این است که پول کاغذی اغلب منجر به تورم تورم می شود که اگر مردم تقاضای پول سخت را شروع کنند، باعث ریزش خواهند شد و این باعث می شود که تقاضا برای یادداشت های کاغذ به صفر کاهش یابد
[ترجمه گوگل]نتیجه این است که پول کاغذی اغلب به یک حباب تورمی منجر می شود، که اگر مردم شروع به درخواست پول شدید کنند، باعث می شود تقاضا برای یادداشت های کاغذی به صفر برسد
[ترجمه گوگل]نتیجه این است که پول کاغذی اغلب به یک حباب تورمی منجر می شود، که اگر مردم شروع به درخواست پول شدید کنند، باعث می شود تقاضا برای یادداشت های کاغذی به صفر برسد
14. We understand that your expertise lies in your core business, not necessarily in hard money lending.
[ترجمه ترگمان]ما درک می کنیم که تخصص شما در کسب وکار هسته ای شما قرار دارد، نه لزوما در قرض دادن وام سخت
[ترجمه گوگل]ما درک می کنیم که تخصص شما در کسب و کار اصلی شما نهفته است، نه لزوما در وام های سخت پولی
[ترجمه گوگل]ما درک می کنیم که تخصص شما در کسب و کار اصلی شما نهفته است، نه لزوما در وام های سخت پولی
15. The following essay is adapted from McGuire's latest book, Hard Money: Taking Gold to a Higher Investment Level.
[ترجمه ترگمان]مقاله زیر از آخرین کتاب مک گوایر، پول سخت گرفته شده است: گرفتن طلا به سطح سرمایه گذاری بالاتر
[ترجمه گوگل]مقاله زیر از آخرین کتاب McGuire، Hard Money اقتباس شده است: طلا به سطح سرمایه گذاری بالاتر
[ترجمه گوگل]مقاله زیر از آخرین کتاب McGuire، Hard Money اقتباس شده است: طلا به سطح سرمایه گذاری بالاتر
کلمات دیگر: