سقوط کرد، فدا کردن، قربانی شدن
immolated
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• killed as a sacrifice, offered in sacrifice
جملات نمونه
1. the millions who were immolated in war
میلیون ها نفر که در جنگ نابود شدند
کلمات دیگر:
سقوط کرد، فدا کردن، قربانی شدن