حالت عدم فعالیتی که در اثر وجود دو نیروی متعادل ایجاد گردد، وقفه، بیتکلیفی، دچار وقفه یا بی تکلیفی شدن، بن بست بنبست
deadlocked
حالت عدم فعالیتی که در اثر وجود دو نیروی متعادل ایجاد گردد، وقفه، بیتکلیفی، دچار وقفه یا بی تکلیفی شدن، بن بست بنبست
انگلیسی به فارسی
متوقف شده، دچار وقفه یا بیتکلیفی شدن
انگلیسی به انگلیسی
• stalemated, brought to a standstill, at an impasse
if a situation is deadlocked, no agreement can be reached because neither side will give in at all.
if a situation is deadlocked, no agreement can be reached because neither side will give in at all.
جملات نمونه
1. The employers and strikers had deadlocked over the wage.
[ترجمه ترگمان]کارفرمایان و اعتصاب کنندگان به بن بست رسیده بودند
[ترجمه گوگل]کارفرمایان و مهاجمان در معرض دستمزد قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]کارفرمایان و مهاجمان در معرض دستمزد قرار گرفتند
2. The meeting deadlocked over the wage issue.
[ترجمه ترگمان]این نشست در مورد مساله دست مزد به تساوی رسید
[ترجمه گوگل]جلسه مانع از دست دادن مسئله شد
[ترجمه گوگل]جلسه مانع از دست دادن مسئله شد
3. The bolt and handle are deadlocked against turning.
[ترجمه ترگمان] دستگیره و دستگیره در مقابل تبدیل شدن به deadlocked
[ترجمه گوگل]پیچ و دسته در برابر چرخش در قفل هستند
[ترجمه گوگل]پیچ و دسته در برابر چرخش در قفل هستند
4. The peace talks have been deadlocked over the issue of human rights since August.
[ترجمه ترگمان]مذاکرات صلح در مورد مساله حقوق بشر از ماه اوت به بن بست رسیده است
[ترجمه گوگل]مذاکرات صلح درمورد حقوق بشر از ماه اوت به حالت تعلیق درآمده است
[ترجمه گوگل]مذاکرات صلح درمورد حقوق بشر از ماه اوت به حالت تعلیق درآمده است
5. The talks remain deadlocked over spending plans.
[ترجمه ترگمان]مذاکرات در مورد طرح های هزینه ای به بن بست رسیده است
[ترجمه گوگل]این مذاکرات همچنان در برنامه های هزینه ای متوقف می شود
[ترجمه گوگل]این مذاکرات همچنان در برنامه های هزینه ای متوقف می شود
6. Talks between management and unions remain deadlocked over the issue of possible redundancies.
[ترجمه ترگمان]مذاکرات بین مدیریت و اتحادیه ها در مورد مساله of احتمالی به بن بست رسیده است
[ترجمه گوگل]مذاکرات بین مدیریت و اتحادیه ها در مورد مسئله ی انسداد احتمالی باقی مانده است
[ترجمه گوگل]مذاکرات بین مدیریت و اتحادیه ها در مورد مسئله ی انسداد احتمالی باقی مانده است
7. The dispute has now been deadlocked for several months.
[ترجمه ترگمان]این اختلاف در حال حاضر به مدت چند ماه به بن بست رسیده است
[ترجمه گوگل]این اختلاف در حال حاضر برای چندین ماه قفل شده است
[ترجمه گوگل]این اختلاف در حال حاضر برای چندین ماه قفل شده است
8. Despite months of discussion the negotiations remained deadlocked.
[ترجمه ترگمان]با وجود ماه ها بحث، مذاکرات به تساوی رسید
[ترجمه گوگل]علیرغم ماهها بحث مذاکرات به حالت تعلیق درآمده است
[ترجمه گوگل]علیرغم ماهها بحث مذاکرات به حالت تعلیق درآمده است
9. With local councils deadlocked, King must decide.
[ترجمه ترگمان]با به بن بست رسیدن شورای محلی، پادشاه باید تصمیم بگیرد
[ترجمه گوگل]پادشاه باید با شوراهای محلی بلافاصله تصمیم بگیرد
[ترجمه گوگل]پادشاه باید با شوراهای محلی بلافاصله تصمیم بگیرد
10. Once again Congress and the president have deadlocked over the issue of welfare reform.
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر کنگره و رئیس جمهور در مورد مساله اصلاحات رفاهی به بن بست رسیده اند
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر کنگره و رییس جمهور در مورد مسئله اصلاحات در رفاه مشغول به کار هستند
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر کنگره و رییس جمهور در مورد مسئله اصلاحات در رفاه مشغول به کار هستند
11. But the panel deadlocked on manslaughter charges, with nine jurors favoring acquittal.
[ترجمه ترگمان]اما هیات منصفه در اتهامات قتل غیرعمد به تساوی رسید و ۹ نفر از اعضای هیات منصفه خواستار تبرئه وی شدند
[ترجمه گوگل]اما پانل به اتهام قتل عام، به اتهام قتل عمد، به اتهام توهین به 9 نفر محکوم شد
[ترجمه گوگل]اما پانل به اتهام قتل عام، به اتهام قتل عمد، به اتهام توهین به 9 نفر محکوم شد
12. The unity government was deadlocked on the international conference.
[ترجمه ترگمان]دولت اتحاد در کنفرانس بین المللی به تساوی رسید
[ترجمه گوگل]دولت وحدت در کنفرانس بین المللی درگیر بود
[ترجمه گوگل]دولت وحدت در کنفرانس بین المللی درگیر بود
13. The case ended in a deadlocked jury and a mistrial after King denied any personal knowledge of the scheme and blamed co-workers.
[ترجمه ترگمان]پرونده در یک هیات منصفه به بن بست رسید و پس از اینکه کینگ هر گونه اطلاعات شخصی درباره این طرح را انکار کرد و همکاران را مقصر دانست، محاکمه نادرست صورت گرفت
[ترجمه گوگل]این پرونده به یک هیئت منصفه متوقف شد و پس از آن شاه شاهد هرگونه آگاهی شخصی از طرح بود و همکارانش را متهم کرد
[ترجمه گوگل]این پرونده به یک هیئت منصفه متوقف شد و پس از آن شاه شاهد هرگونه آگاهی شخصی از طرح بود و همکارانش را متهم کرد
14. They were hopelessly deadlocked in almost total differences of opinionoutlook.
[ترجمه ترگمان]آن ها نومیدانه در مجموع تفاوت های opinionoutlook به تساوی رسیدند
[ترجمه گوگل]آنها تقریبا در کل اختلاف نظرهای بینظیری ناامید شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها تقریبا در کل اختلاف نظرهای بینظیری ناامید شده بودند
15. Both handle and bolt are automatically deadlocked against turning.
[ترجمه ترگمان]هر دو دستگیره و گلوله به طور اتوماتیک در مقابل برگشت قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]هر دو دسته و پیچ و مهره به طور خودکار در برابر چرخش در قفل هستند
[ترجمه گوگل]هر دو دسته و پیچ و مهره به طور خودکار در برابر چرخش در قفل هستند
کلمات دیگر: