کلمه جو
صفحه اصلی

effortlessness

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being easy

جملات نمونه

1. Such effortlessness is achieved only after hours of practice.
[ترجمه ترگمان]چنین effortlessness تنها بعد از ساعت تمرین به دست می آید
[ترجمه گوگل]چنین تلاش هایی تنها پس از ساعت تمرین به دست می آید

2. Endeavour and effortlessness are combined in a harmonious union.
[ترجمه ترگمان]سفینه فضایی Endeavour و effortlessness در یک اتحادیه هماهنگ باهم ترکیب می شوند
[ترجمه گوگل]تلاش و اشتیاق در یک اتحاد هماهنگ ترکیب شده است

3. I relished the quiet effortlessness of the canoe and spent happy hours exploring every cove and passage.
[ترجمه ترگمان]از صدای آرام قایق لذت بردم و ساعت های خوشی را برای گردش در هر راه و راهرو گذراندم
[ترجمه گوگل]من آرزوی آرامش قایقرانی را دوست داشتم و ساعت های شاد را برای کاوش هر کوه و گذر گذراندم

4. The effortlessness is the first thing to go.
[ترجمه ترگمان]The اولین چیزی است که باید برود
[ترجمه گوگل]تلاش آسان اولین چیزی است که باید انجام شود

5. The sensuality, the effortlessness, the sculptural quality of her work resonated with me immediately.
[ترجمه ترگمان]شهوت، the، کیفیت مجسمه سازی کار او فورا در من طنین می افکند
[ترجمه گوگل]حساسیت، سختی، کیفیت مجسمه سازی کار او، فورا با من مخالفت کرد

6. Struck with the apparent effortlessness of the state, you may feel that you've gone beyond passion, aversion, and delusion simply by regarding them as unreal.
[ترجمه ترگمان]احساس می کنید که از هیجان و کینه و delusion فراتر رفته اید و به سادگی آن ها را به عنوان غیر واقعی در نظر گرفته اید
[ترجمه گوگل]با زحمت کشیدگی دولت، شما ممکن است احساس کنید که شما بیش از اشتیاق، بی حوصلگی و توهین به این نتیجه رسیده اید که آنها را غیر واقعی می دانید

7. After winning with such ease and effortlessness, the abrupt shift to emotional pain can be quite shocking - not shocking enough, however, to quit trading.
[ترجمه ترگمان]پس از برنده شدن با چنین راحتی و راحتی، تغییر ناگهانی در برابر درد احساسی می تواند کاملا تکان دهنده باشد - نه به اندازه کافی تکان دهنده باشد تا تجارت را ترک کند
[ترجمه گوگل]پس از پیروزی با چنین سهولت و آسایش، تغییر ناگهانی به درد عاطفی می تواند کاملا تکان دهنده باشد - اما به اندازه کافی تکان دهنده نیست، اما برای ترک تجارت

8. It requires hard work to give off an appearance of effortlessness.
[ترجمه ترگمان]این کار نیازمند تلاش سخت برای رها کردن ظاهر of است
[ترجمه گوگل]این کار نیاز به کار سختی برای ظاهر زحمت می دهد

9. It is true that a few rare geniuses accomplish great things with an effortlessness that is amazing.
[ترجمه ترگمان]درست است که تعداد کمی از نوابغ نادر کاره ای بزرگی را با an انجام می دهند که شگفت انگیز است
[ترجمه گوگل]درست است که بعضی از نابینایان نزدیکتان را با تلاش بی نظیری انجام می دهند که شگفت انگیز است

10. Much can be done through effort but more can be done through effortlessness.
[ترجمه ترگمان]کاره ای زیادی را می توان از طریق تلاش انجام داد اما کاره ای بیشتری را می توان از طریق effortlessness انجام داد
[ترجمه گوگل]از طریق تلاش می توان انجام داد اما می توان از طریق تلاش بی وقفه انجام داد

11. Any product selected should maximize a data mart's potential for amplifying the impact of direct data access by providing the greatest degree of effortlessness.
[ترجمه ترگمان]هر محصول انتخاب شده باید پتانسیل بازار داده برای تقویت تاثیر دسترسی مستقیم داده با فراهم کردن بیش ترین درجه of را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]هر محصول انتخاب شده باید حداکثر توانایی داده های داده را برای تقویت تأثیر دسترسی مستقیم داده ها با ارائه حداکثر تلاش بی دردسر داشته باشد

12. Because Buddha and Jesus emphasise effort and Chuang Tzu emphasises effortlessness.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که بودا و عیسی بر تلاش تاکید دارند و Chuang تائو بر effortlessness تاکید می کند
[ترجمه گوگل]از آنجا که بودا و عیسی تاکید بر تلاش و Chuang Tzu تاکید بر effortlessness


کلمات دیگر: