کلمه جو
صفحه اصلی

immoderately


بی اندازه، بیش از حد، بیش از حداعتدال

انگلیسی به فارسی

بی نظیر


انگلیسی به انگلیسی

• in an extreme manner, excessively

جملات نمونه

1. In the modern system of architecture, decoration is immoderately expensive, because it is both wrongly placed and wrongly finished.
[ترجمه ترگمان]در سیستم مدرن معماری، تزیین بسیار گران است، چون هر دو خطا قرار داده شده و به اشتباه تمام شده است
[ترجمه گوگل]در سیستم مدرن معماری، دکوراسیون بی نظیر گران است، زیرا هر دو اشتباه قرار داده شده و به اشتباه به پایان رسید

2. Immoderately adhering to a belief, fashion, or course of action; extreme.
[ترجمه ترگمان]immoderately وفادار به باور، مد، یا البته عمل؛ افراطی
[ترجمه گوگل]به طور باورنکردنی به یک اعتقاد، مد یا دوره عمل پیوست مفرط

3. We laughed so immoderately that he had to dismiss us for that evening.
[ترجمه ترگمان]چنان خندیدیم که برای آن شب مجبور شد ما را مرخص کند
[ترجمه گوگل]ما به طرز غیرمعمول خندیدیم که او مجبور شده است که آن شب را رد کند

4. That is mainly showed on immoderately stylized artifice, which has transformed into pure-technique style of craftsman.
[ترجمه ترگمان]این امر عمدتا در یک تزویر به سبک خاص نشان داده می شود، که به سبک معماری خالص هنرمندان تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]این امر عمدتا بر روی هنرهای تجسمی بی نظیر نشان داده شده است که به شیوه ی خالص تکنسین صنایع دستی تبدیل شده است

5. His gravity made us laugh immoderately.
[ترجمه ترگمان]جاذبه او ما را به خنده انداخت
[ترجمه گوگل]گرانش ما را ناامید کرد

6. Immoderately desirous of wealth or gain; greedy.
[ترجمه ترگمان]immoderately مشتاق ثروت یا gain؛ حریص بودن
[ترجمه گوگل]مشتاقانه به دنبال ثروت یا کسب است؛ حریص

7. To indulge oneself immoderately, as in wallowing in self-pity.
[ترجمه ترگمان]تا خود را بیش از اندازه در خور ترحم غوطه ور کند
[ترجمه گوگل]خود را به طور بی نظیر ببخشید، همانطور که در دل خود می بینید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

9. Mankind's behaviors of immoderately use the environment and resources suffered from the retaliation of environment, and then begin to study the sustainable development problem.
[ترجمه ترگمان]رفتارهای ما در مورد استفاده از محیط زیست و منابع از انتقام محیط رنج می برند و سپس به بررسی مساله توسعه پایدار می پردازند
[ترجمه گوگل]رفتارهای انسانی بی نظیر از محیط زیست و منابع رنج می برد که از تلافی محیط زیست رنج می برند و سپس شروع به مطالعه مشکل توسعه پایدار می کنند

10. To indulge oneself immoderately, as wallowing in self - pity.
[ترجمه ترگمان]تا خود را بیش از حد تسلیم کند و خود را در خور ترحم غوطه ور سازد
[ترجمه گوگل]خودت را بی نظیر ببخش، خودت را ترسانده ای

11. The City of London, lower Manhattan, and a few other centers became money machines that made investment bankers, hedge-fund managers, and private equity folk immoderately wealthy.
[ترجمه ترگمان]شهر لندن، پایین منهتن، و چند مرکز دیگر به ماشین هایی تبدیل شدند که بانکداران سرمایه گذاری، مدیران صندوق سرمایه گذاری، و افراد حقوق صاحبان سهام خصوصی را ثروتمند کرده بودند
[ترجمه گوگل]شهر لندن، منهتن پایین تر و چند مرکز دیگر، دستگاه های پولی بود که بانکداران سرمایه گذاری، مدیران صندوق های سرمایه گذاری و سهامداران خصوصی را که به طور غیرمستقیم ثروتمند بودند، تبدیل کرد

12. Consequently, many student just chat on line or play computer games immoderately every day, skipping many important classes.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، بسیاری از دانش آموزان فقط در روز صحبت می کنند یا هر روز بازی های کامپیوتری می کنند و بسیاری از کلاس های مهم را نادیده می گیرند
[ترجمه گوگل]در نتیجه، بسیاری از دانشجویان فقط در هر لحظه چت می کنند و یا بازی های کامپیوتری را به طور مداوم انجام می دهند و بسیاری از کلاس های مهم را پر می کنند

13. Others still view marijuana, like alcohol, as a largely harmless indulgence, dangerous only when used immoderately.
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر هنوز ماری جووانا، مانند الکل را، به عنوان یک چشم پوشی بسیار بی ضرر، و تنها زمانی که به شدت مورد استفاده قرار می گیرند، مشاهده می کنند
[ترجمه گوگل]دیگران ماریجوانا را مانند الکل می بینند، به عنوان یک تفرقه بی حد و حصر، تنها زمانی خطرناک است که بی نظیر استفاده می شود

14. Dr. Ramsay, opening his mouth, threw back his head and laughed immoderately.
[ترجمه ترگمان]دکتر رمزی دهانش را باز کرد، سرش را باز کرد و شروع به خندیدن کرد
[ترجمه گوگل]دکتر رامزی، دهانش را باز کرد، سرش را انداخت و به طور غیرمعمول خندید

15. Experts, institutions, researches connected with the TV Home Shopping industry are immoderately short.
[ترجمه ترگمان]کارشناسان، موسسات، تحقیقات مرتبط با صنعت خرید خانه، بسیار کوتاه هستند
[ترجمه گوگل]کارشناسان، مؤسسات، تحقیقات مرتبط با صنعت تلویزیونهای صفحه اصلی، کوتاه مدت هستند


کلمات دیگر: