کلمه جو
صفحه اصلی

fatted

انگلیسی به فارسی

چاق شده، چربی دار کردن، فربه یا پرواری کردن


انگلیسی به انگلیسی

• fattened, fatty, containing fat
if you kill the fatted calf, you have a celebration to welcome a person you have not seen for a long time; a literary expression.

جملات نمونه

1. kill the fatted calf
سور دادن،(به عنوان یادبود یا خوشامد) مهمانی دادن


کلمات دیگر: