کلمه جو
صفحه اصلی

reproof


معنی : سب، سرزنش، عتاب، ملامت، طعنه، نکوهش، توبیخ ملایم
معانی دیگر : بیغار، انتقاد، خرده گیری (reproval هم می گویند)، توبی  ملایم

انگلیسی به فارسی

سرزنش، نکوهش، ملامت، بیغار، انتقاد، خرده‌گیری، توبیخ ملایم


مجازات، سرزنش، عتاب، ملامت، نکوهش، توبیخ ملایم، طعنه، سب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an act or statement of disapproval.
مترادف: admonishment, admonition, chiding

- He didn't think he'd done anything wrong, so he was surprised and stung by her reproof.
[ترجمه دکتر سامان کباریان] او فکر نمی کرد کار اشتباهی انجام داده باشد ، بنابراین از سرزنش او متعجب و مبهوت شد
[ترجمه ترگمان] او فکر نمی کرد کار اشتباهی انجام داده باشد، بنابراین غافلگیر شده بود و از توبیخ او ناراحت شده بود
[ترجمه گوگل] او فکر نکرد که او چیزی اشتباه انجام داده باشد، بنابراین او با شگفتی هایش شگفت زده شد و از او سر در گم شد

• admonition, reproach; censure, condemnation; expression of blame, accusation
a reproof is something that you say to someone to show that you disapprove of what they have done; a formal word.

مترادف و متضاد

سب (اسم)
abuse, insult, curse, blame, reproach, reproof

سرزنش (اسم)
snub, vituperation, blame, reproach, reproof, raillery, remonstrance, railing, rebuke, scolding, twit, condemnation, chiding, disapprobation, sarcasm, conviction, demerit, deprecation, reprimand, reprehension

عتاب (اسم)
blame, reproof, expostulation, chiding

ملامت (اسم)
reproach, reproof, rebuke, brush, call-down

طعنه (اسم)
invective, reproach, reproof, lash, quip, scoff, irony, jape, rebuke, twit, expostulation, sarcasm, jeer, jest, call-down, brush-off, taunt, satire, lashing

نکوهش (اسم)
reproof, criticism, remonstrance, remonstration

توبیخ ملایم (اسم)
reproof

جملات نمونه

1. a sensitive student who cannot bear reproof
شاگرد حساسی که تحمل خرده گیری را ندارد

2. A smart reproof is better than smooth deceit.
[ترجمه ترگمان] یه توبیخ هوشمندانه بهتر از فریب دادنه
[ترجمه گوگل]بازجویی هوشمندانه بهتر از فریب صاف است

3. He that can bear a reproof,and mend by it,if he is not wise,is in a fair way of being so.
[ترجمه ترگمان]اگر او عاقل نباشد، می تواند از این روش ایراد بگیرد، و اگر هم عاقل نباشد، این کار را به خوبی انجام می دهد
[ترجمه گوگل]او که می تواند از آن دفاع کند و از طریق آن اصلاح کند، اگر عاقلانه نیست، در راه عادلانه بودن چنین است

4. She greeted me with a look of cold reproof.
[ترجمه ترگمان]با نگاه سردی به من سلام کرد
[ترجمه گوگل]او با نگاهی به سرنوشت سرد خوشحال شد

5. His words were a mixture of pity and reproof.
[ترجمه ترگمان]کلماتش حاکی از ترحم و سرزنش بود
[ترجمه گوگل]کلماتش مخلوطی از ترس و تسلیم بود

6. She got a sharp reproof for being late.
[ترجمه ترگمان]به خاطر این که دیر کرده بود توبیخ شدیدی کرد
[ترجمه گوگل]او دچار تردید شد که دیر شد

7. She received a mild reproof from the teacher.
[ترجمه ترگمان]او با سرزنش ملایم از معلم سر باز زد
[ترجمه گوگل]او یک مدافع خفیف از معلم دریافت کرد

8. No reason for the reproof is suggested.
[ترجمه ترگمان]هیچ دلیلی برای این سرزنش پیشنهاد نمی شود
[ترجمه گوگل]هیچ دلیلی برای بازجویی پیشنهاد نشده است

9. There had been something of a reproof in that letter, even though no word of it had been written openly.
[ترجمه ترگمان]در این نامه چیزی شنیده بود که حتی یک کلمه هم در آن نوشته نشده بود
[ترجمه گوگل]در این نامه، چیزی شبیه توهین آمیز بود، هرچند هیچ کلمه ای از آن به طور آشکار نوشته نشده بود

10. The reproof, justified or not, is significant.
[ترجمه ترگمان]این نکوهش، موجه و یا نادرست، قابل توجه است
[ترجمه گوگل]بازجویی، توجیه شده یا نه، قابل توجه است

11. He is impatient of reproof.
[ترجمه ترگمان]از توبیخ حوصله اش سر رفته
[ترجمه گوگل]او بی پروا است

12. Her voice was balanced precisely between reproof and mild shock.
[ترجمه ترگمان]صدایش به طور دقیق بین سرزنش و شوک ملایم تعادلش را حفظ کرده بود
[ترجمه گوگل]صدای او دقیقا متعادل شد بین شواهد و شوک خفیف

13. You can scarcely expect to escape reproof for such irresponsible behavior.
[ترجمه ترگمان]به سختی می توان انتظار داشت که از این رفتار غیر عادی خودداری کند
[ترجمه گوگل]شما به سختی می توانید از این رفتار غیر مسئولانه فرار کنید

14. They spoke in tones of gentle reproof.
[ترجمه ترگمان]آن ها با لحن ملایم و ملایم سخن می گفتند
[ترجمه گوگل]آنها با صدای آرام صحبت می کردند

a sensitive student who cannot bear reproof.

شاگرد حساسی که تحمل خرده‌گیری را ندارد.


His words were a mixture of pity and reproof.

حرف‌های او ترکیبی از ترحم و سرزنش بود.



کلمات دیگر: