1. Moderate Republicanism appeared to strike exactly the right note with the voters .
[ترجمه ترگمان]جمهوری خواهان میانه رو به نظر رسید که دقیقا یادداشت درست را با رای دهندگان وارد می کند
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که جمهوریخواهان معتدل دقیقا با رای دهندگان به درستی اعتصاب میکنند
2. For Labour to be tagged with republicanism would still lose votes.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه حزب کارگر به جمهوری خواهان برچسب زده شود همچنان آرا را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]برای کارگرانی که با جمهوریخواهانه برچسب گذاری می شوند، هنوز رای خواهند داد
3. As civic republicanism asserts, the individual can exert a meaningful existence within society in the public realm.
[ترجمه ترگمان]همانطور که republicanism مدنی ادعا می کند، فرد می تواند وجود معناداری در جامعه در قلمرو عمومی اعمال کند
[ترجمه گوگل]همانطور که جمهوریخواهی مدنی می گوید، فرد می تواند وجود معنی دار در جامعه را در قلمرو عمومی به وجود آورد
4. These men exemplify Main Street Republicanism.
[ترجمه ترگمان]این مردان سمت اصلی در جمهوری خواهان را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]این مردان نمونه ای از جمهوری خواهی خیابان اصلی است
5. Republicanism was a gathering storm at a time when the monarchy seemed an expensive irrelevance to the questions of the day.
[ترجمه ترگمان]اینجا یک طوفان گرد آوری بود که سلطنت برای سوالات روز نامناسب به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]جمهوری خواهی در زمانی که پادشاهی به سوالات روزمره گره خورده بود، طوفان جمع آوری شد
6. The region is a bastion of right-wing Republicanism.
[ترجمه ترگمان]این منطقه یکی از سنگرهای جمهوریخواهی در جناح راست است
[ترجمه گوگل]این منطقه یک بنیاد جمهوریخواه حزب راستگرایان است
7. The new Republicanism is a world away from the old pragmatism of the two senators.
[ترجمه ترگمان]جمهوریخواهی جدید یک دنیای دور از عملگرایی جدید دو سناتور است
[ترجمه گوگل]جمهوریخواهی جدید جهانی است که از پراگماتیسم قدیمی دو سناتور دور است
8. Through the controversies, constitutional monarchy and republicanism formed obvious opposition and the republicanism spread widely.
[ترجمه ترگمان]از طریق مباحثات، سلطنت مشروطه و جمهوری خواهی به طور گسترده مخالفت کردند و جمهوری خواهی به طور گسترده گسترش یافت
[ترجمه گوگل]از طریق اختلافات، سلطنت قانون اساسی و جمهوریخواهی، مخالفت واضح را تشکیل دادند و جمهوریخواهانه به طور گسترده ای گسترش یافت
9. Constitutionalism quality was added in republicanism idea.
[ترجمه ترگمان]کیفیت constitutionalism در ایده جمهوری خواهی اضافه شد
[ترجمه گوگل]کیفیت مشروطه در ایده جمهوریخواهی شد
10. Republicanism and patriotism is keynote of his thoughts.
[ترجمه ترگمان]Republicanism و patriotism اصلی افکارش هستند
[ترجمه گوگل]جمهوری خواهی و وطن پرستی، سخنرانی افکار اوست
11. The understanding of Roman classical republicanism is the key way to master American constitutional republicanism.
[ترجمه ترگمان]درک of کلاسیک روم راه اصلی برای تسلط بر جمهوری خواهی است که در قانون اساسی آمریکا قرار دارد
[ترجمه گوگل]درک روانکاوی کلاسیک رومی، راه اصلی برای استاد جمهوریخواهی قانون اساسی آمریکا است
12. Here is a stronghold of republicanism.
[ترجمه ترگمان]این یکی از سنگرهای جمهوری خواهی است
[ترجمه گوگل]در اینجا یک قلعه جمهوریخواهی است
13. But in the trouble of republican government, republicanism encountered the threat of monarchic thought.
[ترجمه ترگمان]اما در دردسر دولت جمهوریخواه، جمهوری خواهی با تهدید of مواجه شد
[ترجمه گوگل]اما در مواجهه با دولت جمهوری خواه، جمهوریخواهی با تهدید تفکر سلطنت مواجه شد
14. A responsible government is related to republicanism, democracy, constitutionalism, and ruling of rule in value.
[ترجمه ترگمان]دولت مسئول مربوط به جمهوری خواهی، دموکراسی، constitutionalism و حاکمیت قانون در ارزش است
[ترجمه گوگل]یک دولت مسئول مربوط به جمهوری خواه، دموکراسی، قانون اساسی و حاکمیت حاکمیت ارزش است
15. We can say that her republicanism political view is based on civic culture of positive participation.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم بگوییم دیدگاه سیاسی her مبتنی بر فرهنگ مدنی مشارکت مثبت است
[ترجمه گوگل]می توانیم بگوییم که دیدگاه سیاسی جمهوری خواهی او بر فرهنگ مدنی مشارکت مثبت استوار است