کلمه جو
صفحه اصلی

reprehensible


معنی : سزاوار سرزنش، سرزنش کردنی
معانی دیگر : نکوهیده، شرم آور، شنیع، زشت، ناهنجار، ناپسند

انگلیسی به فارسی

سزاوار سرزنش، سرزنش کردنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: reprehensibly (adv.)
• : تعریف: deserving of blame or reproof; condemnable; blameworthy.
مترادف: despicable, disgraceful, indefensible, inexcusable, opprobrious, unjustifiable, unpardonable, vile, villainous
متضاد: irreproachable, praiseworthy
مشابه: bad, base, blameworthy, evil, foul, heinous, ignoble, low, nefarious, objectionable, reproachable, shameful, unforgivable

- Your behavior is reprehensible, and you will certainly be punished.
[ترجمه ترگمان] رفتار شما سزاوار سرزنش است و شما قطعا مجازات خواهید شد
[ترجمه گوگل] رفتار شما قابل احترام است و مطمئنا مجازات خواهید شد

• blameworthy, worthy of reprimand, deserving of censure
reprehensible behaviour is morally wrong; a formal word.

مترادف و متضاد

سزاوار سرزنش (صفت)
worthy, blamable, blameful, blameworthy, reprehensible, culpable

سرزنش کردنی (صفت)
reprehensible

very bad; shameful


Synonyms: amiss, blamable, blameworthy, censurable, condemnable, culpable, delinquent, demeritorious, discreditable, disgraceful, errant, erring, guilty, ignoble, objectionable, opprobrious, remiss, sinful, unholy, unworthy, wicked


Antonyms: creditable, good, kind, respectable


جملات نمونه

Taking advantage of his simplicity is morally reprehensible.

سوء استفاده از سادگی او از نظر اخلاقی نکوهیده است.


1. taking advantage of his simplicity is morally reprehensible
سو استفاده از سادگی او از نظر اخلاقی نکوهیده است.

2. I find their behaviour morally reprehensible .
[ترجمه ترگمان]رفتارشان از نظر اخلاقی قابل سرزنش است
[ترجمه گوگل]من رفتار خود را اخلاقا قابل تحسین می بینم

3. It was highly reprehensible for a young girl who had not been properly initiated into the status of motherhood to become pregnant.
[ترجمه ترگمان]این برای یک دختر جوان بسیار قابل سرزنش بود که به طور درست به وضعیت مادر شدن تبدیل نشده بود تا باردار شود
[ترجمه گوگل]برای یک دختر جوان که به درستی به وضعیت مادر بودن برای باردار شدن نرسیده بود، بسیار محکوم بود

4. Yourconduct/attitude is most reprehensible.
[ترجمه ترگمان]رفتار \/ رفتار most قابل سرزنش است
[ترجمه گوگل]رفتار / نگرش شما بیشتر قابل احترام است

5. Is the decline, where documented, reprehensible?
[ترجمه ترگمان]آیا این نزول، که در آن سندسازی می شود، قابل سرزنش است؟
[ترجمه گوگل]آیا کاهش، که در آن مستند، قابل تحسین است؟

6. His conduct was thoroughly reprehensible.
[ترجمه ترگمان]رفتارش کاملا قابل سرزنش بود
[ترجمه گوگل]رفتار او کاملا قابل تخفیف بود

7. I find their behavior morally reprehensible.
[ترجمه ترگمان]رفتار آن ها را از نظر اخلاقی سزاوار سرزنش می دانم
[ترجمه گوگل]من رفتار خود را اخلاقا قابل تحسین می بینم

8. Reprehensible as the crime was, the girls were put on a train to Minneapolis to live with an aunt.
[ترجمه ترگمان]به قول جنایت، دخترها باید با یک قطار به Minneapolis بروند تا با عمه جان زندگی کنند
[ترجمه گوگل]به عنوان جرم شناخته شده بود، دختران به قطار به مینیاپولیس رفتند تا با یک عمه زندگی کنند

9. Lying is not seen as being morally reprehensible any strong way.
[ترجمه ترگمان]دروغ گفتن به عنوان اخلاقی قابل سرزنش تلقی نمی شود
[ترجمه گوگل]دروغ گفتن به هیچ وجه قوی از نظر اخلاقی قابل تحسین نیست

10. His evasion of his clear duty was reprehensible.
[ترجمه ترگمان]گریز او از وظیفه پاک، سزاوار سرزنش بود
[ترجمه گوگل]فرار او از وظیفه مشخص او قابل تحسین بود

11. A reprehensible notion came into his head.
[ترجمه ترگمان]یک فکر بد به سرش آمد
[ترجمه گوگل]مفهوم قابل تحسین به سرش رسید

12. Adultery is as reprehensible for a husband as for a wife.
[ترجمه ترگمان]زنا برای شوهری مثل زن قابل سرزنش است
[ترجمه گوگل]زنا برای شوهر به عنوان یک همسر قابل احترام است

13. The violence by anti-government protestors was reprehensible.
[ترجمه ترگمان]خشونت توسط معترضان ضد دولتی قابل سرزنش بود
[ترجمه گوگل]خشونت توسط معترضان ضد دولتی قابل تحمل بود

14. She was not reprehensible in any way - just a full - blood animal glowing with a love of life.
[ترجمه ترگمان]او سزاوار سرزنش نبود - فقط یک حیوان پر خون بود که با عشقی سرشار از عشق می درخشید
[ترجمه گوگل]او به هیچ وجه قابل مقبول نیست - فقط یک خون کامل خون درخشان با عشق به زندگی است

15. Was it hot in that morally reprehensible kind of way?
[ترجمه ترگمان]آیا در این راه از لحاظ اخلاقی سزاوار سرزنش بود؟
[ترجمه گوگل]آیا از لحاظ اخلاقی نوعی از آن، گرم بود؟


کلمات دیگر: