1. taking advantage of his simplicity is morally reprehensible
سو استفاده از سادگی او از نظر اخلاقی نکوهیده است.
2. I find their behaviour morally reprehensible .
[ترجمه ترگمان]رفتارشان از نظر اخلاقی قابل سرزنش است
[ترجمه گوگل]من رفتار خود را اخلاقا قابل تحسین می بینم
3. It was highly reprehensible for a young girl who had not been properly initiated into the status of motherhood to become pregnant.
[ترجمه ترگمان]این برای یک دختر جوان بسیار قابل سرزنش بود که به طور درست به وضعیت مادر شدن تبدیل نشده بود تا باردار شود
[ترجمه گوگل]برای یک دختر جوان که به درستی به وضعیت مادر بودن برای باردار شدن نرسیده بود، بسیار محکوم بود
4. Yourconduct/attitude is most reprehensible.
[ترجمه ترگمان]رفتار \/ رفتار most قابل سرزنش است
[ترجمه گوگل]رفتار / نگرش شما بیشتر قابل احترام است
5. Is the decline, where documented, reprehensible?
[ترجمه ترگمان]آیا این نزول، که در آن سندسازی می شود، قابل سرزنش است؟
[ترجمه گوگل]آیا کاهش، که در آن مستند، قابل تحسین است؟
6. His conduct was thoroughly reprehensible.
[ترجمه ترگمان]رفتارش کاملا قابل سرزنش بود
[ترجمه گوگل]رفتار او کاملا قابل تخفیف بود
7. I find their behavior morally reprehensible.
[ترجمه ترگمان]رفتار آن ها را از نظر اخلاقی سزاوار سرزنش می دانم
[ترجمه گوگل]من رفتار خود را اخلاقا قابل تحسین می بینم
8. Reprehensible as the crime was, the girls were put on a train to Minneapolis to live with an aunt.
[ترجمه ترگمان]به قول جنایت، دخترها باید با یک قطار به Minneapolis بروند تا با عمه جان زندگی کنند
[ترجمه گوگل]به عنوان جرم شناخته شده بود، دختران به قطار به مینیاپولیس رفتند تا با یک عمه زندگی کنند
9. Lying is not seen as being morally reprehensible any strong way.
[ترجمه ترگمان]دروغ گفتن به عنوان اخلاقی قابل سرزنش تلقی نمی شود
[ترجمه گوگل]دروغ گفتن به هیچ وجه قوی از نظر اخلاقی قابل تحسین نیست
10. His evasion of his clear duty was reprehensible.
[ترجمه ترگمان]گریز او از وظیفه پاک، سزاوار سرزنش بود
[ترجمه گوگل]فرار او از وظیفه مشخص او قابل تحسین بود
11. A reprehensible notion came into his head.
[ترجمه ترگمان]یک فکر بد به سرش آمد
[ترجمه گوگل]مفهوم قابل تحسین به سرش رسید
12. Adultery is as reprehensible for a husband as for a wife.
[ترجمه ترگمان]زنا برای شوهری مثل زن قابل سرزنش است
[ترجمه گوگل]زنا برای شوهر به عنوان یک همسر قابل احترام است
13. The violence by anti-government protestors was reprehensible.
[ترجمه ترگمان]خشونت توسط معترضان ضد دولتی قابل سرزنش بود
[ترجمه گوگل]خشونت توسط معترضان ضد دولتی قابل تحمل بود
14. She was not reprehensible in any way - just a full - blood animal glowing with a love of life.
[ترجمه ترگمان]او سزاوار سرزنش نبود - فقط یک حیوان پر خون بود که با عشقی سرشار از عشق می درخشید
[ترجمه گوگل]او به هیچ وجه قابل مقبول نیست - فقط یک خون کامل خون درخشان با عشق به زندگی است
15. Was it hot in that morally reprehensible kind of way?
[ترجمه ترگمان]آیا در این راه از لحاظ اخلاقی سزاوار سرزنش بود؟
[ترجمه گوگل]آیا از لحاظ اخلاقی نوعی از آن، گرم بود؟