1. Information baubles and still usable pop-culture tidbits are strewn about.
[ترجمه ترگمان]baubles اطلاعات و هنوز هم tidbits قابل استفاده برای فرهنگ عامه در حال پخش شدن هستند
[ترجمه گوگل]اطلاعات بی نظیر و هنوز هم قابل استفاده در فرهنگ پاپ فرهنگ در مورد پراکنده است
2. She fed it tidbits, morsels of bread soaked in milk.
[ترجمه ترگمان]او به این غذا tidbits، تکه های نانی که در شیر خیس شده بودند، غذا داد
[ترجمه گوگل]او تغذیه کرد و آن را شیرینی ها و شیرینی های نان شیرین کرد
3. Salespeople love to call Fidelity with juicy tidbits of hot news in hopes of getting some business.
[ترجمه ترگمان]فروشنده ها می توانند با tidbits آبدار از اخبار داغ به امید رسیدن به یک کسب وکار، وفاداری خود را به کار بگیرند
[ترجمه گوگل]فروشندگان دوست دارند با وفاداری با جزئیات آبدارانه از اخبار داغ به امید کسب برخی از کسب و کار دوست دارند
4. However, the above example is only a tidbit of one language. There are myriad languages.
[ترجمه ترگمان]با این حال، مثال بالا فقط یک زبان ساده از یک زبان است هزاران زبان وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، مثال فوق تنها یک تیبوتی از یک زبان است زبان های بی شماری وجود دارد
5. " When Juicy Tidbit came, she was very nice.
[ترجمه ترگمان]وقتی \"جوسی Tidbit\" اومد خیلی خوب بود
[ترجمه گوگل]وقتی که شاداب می آمد، خیلی خوشگله بود
6. Juicy Tidbit had taken his clothes and run away.
[ترجمه ترگمان]Juicy Tidbit لباس هایش را برداشته بود و فرار کرده بود
[ترجمه گوگل]Tidbit شاداب لباس خود را گرفته و فرار کرده است
7. Someone gets a tidbit of diet information from a friend.
[ترجمه ترگمان]یک نفر اطلاعات رژیم غذایی را از یک دوست دریافت می کند
[ترجمه گوگل]یک نفر اطلاعات شخصی خود را از یک دوست می گیرد
8. The processing technology of grilled fish tidbit by Mackrel ( Scomber japonicus ) was studied.
[ترجمه ترگمان]فن آوری فرآوری ماهی بریان توسط Mackrel (Scomber japonicus)مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]فن آوری پردازش ماهی کوچک کبابی توسط Mackrel (Scomber japonicus) مورد بررسی قرار گرفت
9. This is the tidbit which tempts his insectivorous fate.
[ترجمه ترگمان]این چیزیست که سرنوشت his را به دام می اندازد
[ترجمه گوگل]این عاقلانه است که سرنوشت خواربار را وسوسه می کند
10. It's a juicy tidbit.
[ترجمه ترگمان]یک لقمه لذیذ آبدار است
[ترجمه گوگل]این یک تند آبدار است
11. It helps not to be hungry to enjoy this tidbit, since the flavors are meant to be savored.
[ترجمه ترگمان]آن به گرسنه بودن برای لذت بردن از این tidbit کمک می کند، چون طعم ها به معنای واقعی بودن هستند
[ترجمه گوگل]این کمک می کند که برای لذت بردن از این نکته گرسنه نباشید، زیرا طعم ها به معنای نوشیدن هستند
12. Trestle tables were laid out with plates of ham, prawns and tidbits.
[ترجمه ترگمان]میزها را با بشقاب های گوشت خوک و میگو و میگو چیده بودند
[ترجمه گوگل]جداول سرپوشیده با صفحات ژامبون، آرد گندم و خردل ریخته شد
13. Josie intends to join him when she has completed her assignment for Jones, a hardened veteran of the juicy tidbit wars.
[ترجمه ترگمان]Josie قصد دارد زمانی که ماموریت خود را برای جونز، که یک کهنه سرباز کهنه کار جنگ tidbit آبدار است، به پایان برساند، به او بپیوندد
[ترجمه گوگل]Josie قصد دارد به او ملحق شود، زمانی که او تکلیف خود را برای جونز، جانباز سخت از جنگ های آبدار آبدار، تکمیل کرده است
14. A common technique for discovering leakers is to tell each suspect some unique piece of information (a tidbit) and then see if it spreads.
[ترجمه ترگمان]یک تکنیک متداول برای کشف leakers این است که به هر مظنون یک اطلاعات منحصر به فرد اطلاعات بدهد و سپس ببیند که آیا این اطلاعات منتشر می شود یا نه
[ترجمه گوگل]یک روش معمول برای کشف ناپاک ها این است که هر گونه مشکوک را به یک قسمت از اطلاعات منحصر بفرد بپردازید (و یک نکته کوچک) و سپس ببینید که آیا آن گسترش می یابد