کلمه جو
صفحه اصلی

tinner


معنی : حلبیساز
معانی دیگر : کارگر معدن قلع، tinman حلبی ساز

انگلیسی به فارسی

( tinman ) حلبی ساز


تندیس، حلبیساز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who works in tin or sells tinware; tinsmith.

(2) تعریف: one who works in a tin mine.

مترادف و متضاد

حلبی ساز (اسم)
tinman, tinny, tinsmith, tinner

جملات نمونه

1. Tinned fruit usually has a lot of syrup with it.
[ترجمه ترگمان]میوه Tinned معمولا حاوی مقدار زیادی شربت با آن است
[ترجمه گوگل]میوه کنسرو معمولا دارای مقدار زیادی شربت است

2. The tin wire was spooled after it was used.
[ترجمه ترگمان]سیم آهنی پس از استفاده از آن، از آن استفاده می شد
[ترجمه گوگل]سیم قلع پس از استفاده از آن خالی شد

3. Milk bottle tops are made of tin foil.
[ترجمه ترگمان]شیره ای بطری شیر از فویل حلبی ساخته می شوند
[ترجمه گوگل]توری های بطری شیر از فویل قلع ساخته می شود

4. You can only open a tin of food with a tin opener.
[ترجمه ترگمان]تو فقط می تونی یه قوطی غذا رو با یه قوطی باز کن باز کنی
[ترجمه گوگل]شما می توانید قلع مواد غذایی را با یک بازکن قلع باز کنید

5. Biscuits will stay crisp if you keep them in an airtight tin.
[ترجمه ترگمان]اگر تو اونا را توی یک قوطی خالی نگه داری بیسکوییت برشته میشه
[ترجمه گوگل]اگر آنها را در قلع هوادهی نگه دارید، بیسکویت ها تردید خواهند ماند

6. He stove the condensed milk from a hole on the tin.
[ترجمه ترگمان]شیر عسلی را از سوراخ روی قوطی باز کرد
[ترجمه گوگل]او شیر تغلیظ شده از یک سوراخ بر روی قلع را بخورد

7. The country's most valuable commodities include tin and diamonds.
[ترجمه ترگمان]ارزشمندترین کالاهای این کشور شامل قلع و الماس می باشند
[ترجمه گوگل]کالاهای با ارزش ترین کشور عبارتند از قلع و الماس

8. Food has been closed up in tins.
[ترجمه ترگمان]غذا در قوطی ها بسته شده است
[ترجمه گوگل]غذا در قلع بسته شده است

9. They recycle empty tins so as to use the metal.
[ترجمه ترگمان]آن ها قوطی های خالی را بازیافت می کنند تا از فلز استفاده کنند
[ترجمه گوگل]آنها قلع خالص را بازیافتند تا از فلز استفاده کنند

10. Store the cookies in an airtight tin.
[ترجمه ترگمان]کلوچه ها رو تو یه قوطی کنسرو باز کن
[ترجمه گوگل]کوکی ها را در قلع هوادهی نگه دارید

11. The strawberries should be stemmed before they are tinned.
[ترجمه ترگمان]The باید قبل از این که they شوند، ریشه بگیرند
[ترجمه گوگل]توت فرنگی باید قبل از اینکه پوست می شود، ساقه می شود

12. Put some tins on top to weight it down.
[ترجمه ترگمان]چند قوطی کنسرو آماده کن تا آن را وزن کند
[ترجمه گوگل]بعضی از قوطی ها را در بالای آن بگذارید تا آن را کم کنید

13. They opened a tin of sardines.
[ترجمه ترگمان]آن ها قوطی ساردین را باز کردند
[ترجمه گوگل]آنها یک قلع ساردین را باز کردند

14. She popped out to buy a tin of soup.
[ترجمه ترگمان]اون اومد بیرون تا یه قوطی سوپ بخره
[ترجمه گوگل]او برای خرید یک قلع سوپ از پنجره بیرون آمد

15. Lead and tin are malleable metals.
[ترجمه ترگمان]سرب و قلع فلزات malleable هستند
[ترجمه گوگل]سرب و قلع فلزات قابل انعطاف هستند


کلمات دیگر: