1. Meanwhile, it should try to avoid sectionalism, geographical and ethnical discriminations and commit in being the driving fuel of economic and social development.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، باید سعی در اجتناب از sectionalism، جغرافیایی و قومی قومی و ارتکاب به سوخت محرک توسعه اقتصادی و اجتماعی داشته باشد
[ترجمه گوگل]در عین حال، باید سعی در جلوگیری از تقسیم بندگی، تبعیض جغرافیایی و قومی و تعهد در سوخت رانندگی توسعه اقتصادی و اجتماعی داشته باشد
2. Sectionalism has seriously affected the unity of the party.
[ترجمه ترگمان]Sectionalism به طور جدی بر اتحاد این حزب تاثیر گذاشته است
[ترجمه گوگل]بخششگرایی به طور جدی وحدت حزب را تحت تأثیر قرار داده است
3. How does the sectionalism of audience in the leading AN A league match incline to?
[ترجمه ترگمان]چگونه تعداد تماشاگران در یک مسابقه لیگ یک لیگ به چه شکل است؟
[ترجمه گوگل]چگونه بخش بندی مخاطبان در مسابقات قهرمانی لیگ برتر پیش می آید؟
4. Moral existence and knowledge existence under the social sectionalism cannot explain the teachers' subject existence while life existence is the base of teachers' subject existence.
[ترجمه ترگمان]وجود اخلاقی و وجود دانش تحت the اجتماعی نمی تواند وجود معلمان را توضیح دهد در حالی که وجود زندگی اساس زندگی معلمان است
[ترجمه گوگل]وجود اخلاقی و وجود دانش تحت بخش بندی اجتماعی نمی تواند وضعیت موضوعی معلمان را توضیح دهد در حالیکه وجود زندگی پایه ای از وجود موضوع معلم است
5. The teacher should follow scientific and objective principle when teaching a local curriculum, and so can avoid sectionalism.
[ترجمه ترگمان]معلم باید اصول علمی و عینی را زمانی که یک برنامه درسی محلی را آموزش می دهد، دنبال کند، و بنابراین می تواند از sectionalism اجتناب کند
[ترجمه گوگل]در هنگام تدریس برنامه درسی محلی، معلم باید علم علمی و عینی را دنبال کند و بنابراین می تواند از بخش بندی جلوگیری کند
6. We had to struggle with the old enemies of peace -? business and financial monopoly, speculation, reckless banking, class antagonism, sectionalism, war profiteering.
[ترجمه ترگمان]ما باید با دشمنان دیرینه صلح مبارزه کنیم؟ تجارت و انحصار مالی، احتکار، بانکداری بی ملاحظه، antagonism طبقاتی، sectionalism، بهره برداری از جنگ
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم با دشمنان قدیمی صلح مبارزه کنیم -؟ انحصار کسب و کار و مالی، حدس و گمان، بانکداری بی پروا، خصومت طبقه، طبقه بندی، سودآوری نظامی
7. Chinese ancient law in not alike western law, it had the trend towards emphasized the spirit of rites and family sectionalism.
[ترجمه ترگمان]قانون کهن چینی در قانون غربی یک سان، گرایش به تاکید بر روح مراسم و رسوم خانوادگی داشت
[ترجمه گوگل]قانون باستان چینی در قوانین غربی مانند قانون غربی، روند رو به رو شدن روحیه و طبقه بندی خانواده را تأمین کرده است
8. Lobbying efforts over the next several years failed due to growing sectionalism in Congress, but the idea remained a potent one.
[ترجمه ترگمان]تلاش های Lobbying در طول چند سال آینده به دلیل رشد sectionalism در کنگره ناکام ماند، اما این ایده یک ایده قوی باقی ماند
[ترجمه گوگل]تلاش های لابیگری در طی چند سال آینده به علت افزایش بخش بندی در کنگره مواجه شد، اما این ایده باقی ماند
9. The author finally put forward several suggestions to the Chinese government in dealing with the bilateral relations concerning American sectionalism.
[ترجمه ترگمان]نویسنده در نهایت چندین پیشنهاد را به دولت چین در برخورد با روابط دو جانبه مربوط به sectionalism های آمریکا ارائه داد
[ترجمه گوگل]نویسنده در نهایت چندین پیشنهاد را به دولت چین در رابطه با روابط دوجانبه در مورد بخش بندی آمریکا ارائه کرد