کلمه جو
صفحه اصلی

seedy


معنی : از کار افتاده، تخمی، تخم دار، بتخم افتاده
معانی دیگر : فرسوده، عمر خود را کرده، رو به ویرانی، مخروبه، پردانه، پرتخم، دارای تخم بسیار، رسیده (به مرحله ی تخم آوری)، به تخم نشسته، (شیشه) حبابک دار، دانه دار، مندرس

انگلیسی به فارسی

تخمی، تخم دار، بتخم افتاده، مندرس، از کار افتاده


بذر، از کار افتاده، تخمی، تخم دار، بتخم افتاده


انگلیسی به انگلیسی

• full of seeds; shabby, unkempt, disheveled; dilapidated, squalid; unwell, feeling weak or ill
a seedy person or place is untidy, shabby, and unpleasant.

صفت ( adjective )
حالات: seedier, seediest
مشتقات: seedily (adv.), seediness (n.)
(1) تعریف: unkempt or shabby.
مترادف: grubby, ragged, shabby
مشابه: bedraggled, crummy, grungy, mangy, scruffy, sorry, threadbare, unkempt

- The seedy old man needed a wash and a shave.
[ترجمه ترگمان] پیرمرد بیچاره احتیاج به شستن و اصلاح داشت
[ترجمه گوگل] پیرمرد دامی نیاز به شستشو و تراشیدن داشت

(2) تعریف: squalid; run-down.
مترادف: grubby, shabby
متضاد: classy
مشابه: crummy, dingy, disreputable, grungy, mangy, sleazy, sordid, squalid, vile

- The elevator in the seedy hotel was out of order, and the halls were lit by single hanging light bulbs.
[ترجمه ترگمان] آسانسور در هتل seedy از نظم خارج بود، و راهروها با چراغ های آویخته روشن روشن شده بودند
[ترجمه گوگل] آسانسور در هتل بذر بی نظم بود و سالن ها توسط لامپ های تک آویز روشن شده بودند

(3) تعریف: containing many seeds.

- a seedy watermelon
[ترجمه ترگمان] یک هندوانه کثیف
[ترجمه گوگل] هندوانه بذر

مترادف و متضاد

از کار افتاده (صفت)
obsolete, effete, down, kaput, seedy, sear, hors de combat, washed-out

تخمی (صفت)
seedy, germinal, spermatic, ovular

تخم دار (صفت)
seedy, seminiferous

به تخم افتاده (صفت)
seedy

run-down, dilapidated


Synonyms: ailing, beat up, bedraggled, crummy, decaying, decrepit, dingy, dog-eared, down-at-the-heel, drooping, droopy, faded, flagging, frowzy, gone to seed, grubby, in a bad way, mangy, messy, neglected, old, overgrown, poor, poorly, ragged, ratty, sagging, scruffy, shabby, sickly, sleazy, slovenly, squalid, tacky, tattered, threadbare, tired, torn, unkempt, untidy, unwell, used up, wilted, wilting, worn


Antonyms: luxurious, nice, posh


جملات نمونه

1. a row of seedy houses
یک ردیف خانه های رنگ و رو رفته

2. Frank ran dodgy errands for a seedy local villain.
[ترجمه ترگمان]فرانک برای یه آدم جنایتکار، یه ماموریت بد انجام داد
[ترجمه گوگل]فرانک فرازهای عجیب و غریب را برای یک تبه کار محلی محکم زد

3. The grapes are delicious but very seedy.
[ترجمه ساسان] انگور خوشمزه است اما تخم زیادی دارد.
[ترجمه ترگمان]انگور خوش مزه است اما خیلی کهنه است
[ترجمه گوگل]انگور خوشمزه اما بسیار گیاهی است

4. We were staying in a seedy hotel close to the red light district.
[ترجمه الهام اسلامی] ما در یک هتل کهنه نزدیک یک خیابان پر از کلوب های شبانه اقامت داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما در یک هتل کهنه نزدیک به ناحیه نور قرمز اقامت داشتیم
[ترجمه گوگل]ما در یک هتل دنج در نزدیکی منطقه نور قرمز ماندیم

5. The area has a very seedy look to it.
[ترجمه ترگمان]این منطقه یک ظاهر کهنه و کهنه دارد
[ترجمه گوگل]این منطقه یک نگاه بسیار بدی به آن دارد

6. The book includes some memorably seedy characters and scabrous descriptions.
[ترجمه ترگمان]این کتاب شامل تعدادی از شخصیت های seedy و scabrous است
[ترجمه گوگل]این کتاب شامل برخی از شخصیت های یادآور بذر و توصیف ناهموار است

7. There'd be a seedy little office somewhere with a phone number given only to those in the know.
[ترجمه ترگمان]جایی در یک دفتر کوچک و seedy وجود داشت که فقط با شماره تلفن آن ها را به آن جا داده بودند
[ترجمه گوگل]یک دفتر کوچکی وجود دارد که جایی با یک شماره تلفن داده شده فقط به کسانی که در آن می دانند

8. And the musician himself was as seedy as his surroundings - unshaven and obviously drinking too much.
[ترجمه ترگمان]و این موسیقی دان که خود موسیقی دان بود، اصلاح صورت نتراشیده بود و مسلما مشروب می خورد
[ترجمه گوگل]و نوازنده خود را به عنوان محاصره خود را به عنوان محیط اطراف خود - unshaven و به وضوح بیش از حد نوشیدن

9. Swallow looks tired and careworn and slightly seedy.
[ترجمه ترگمان]پرستو به نظر خسته و غمگین به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]پرستو به نظر می رسد خسته و مراقب و کمی اندام

10. We were staying in a seedy hotel in San Francisco close to the red light district.
[ترجمه ترگمان]ما در یک هتل کهنه در سانفرانسیسکو در نزدیکی منطقه نور قرمز اقامت داشتیم
[ترجمه گوگل]ما در هتل ایده آل در سانفرانسیسکو در نزدیکی منطقه نور قرمز ماندیم

11. I spotted a seedy little store, pulled over when I could, and quickly hopped out.
[ترجمه ترگمان]یک مغازه کوچک و seedy پیدا کردم و وقتی توانستم آن را کنار کشیدم و به سرعت از آنجا بیرون پریدم
[ترجمه گوگل]من یک فروشگاه کوچک باریک را کشف کردم، زمانی که می توانستم کشیده شدم و به سرعت از آن خارج شدم

12. The play is set in a seedy northern beauty contest, which gives Paula the chance to use her original Mancunian accent.
[ترجمه ترگمان]این نمایش در یک مسابقه زیبایی در شمال شرقی قرار دارد که به او فرصت استفاده از لهجه original را می دهد
[ترجمه گوگل]این بازی در یک رقابت زیبای شمالی در شمال قرار دارد که به پائولا امکان می دهد تا از لهجه اصلی مانکویان استفاده کند

13. Most of them were so seedy he began to have doubts about the efficacy of his chosen sport.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها به قدری محقر بودند که نسبت به تاثیر ورزش منتخب خود تردید داشت
[ترجمه گوگل]اکثر آنها خیلی دنج بودند، او شروع به شک و تردید در مورد تاثیر ورزش انتخاب شده خود کرد

14. She had barely recognized their cool, urbane general manager in the seedy, vengeful man who had made such wild accusations.
[ترجمه ترگمان]او به زحمت توانست مدیر کل و مودب و خشن آن ها را که چنین اتهامات وحشیانه ای را مرتکب شده بود، تشخیص دهد
[ترجمه گوگل]او تا به حال به سختی مدیر کل خود را سرد و عمیق در مرد متکبر، مرد انتقام گرفته بود که چنین اتهامات وحشی ساخته شده بود

15. His only modest joy in life comes from playing trombone with a third-rate jazz band in a seedy neighborhood pub.
[ترجمه ترگمان]تنها شادی متوسط او در زندگی از ترومبون playing با یک گروه موسیقی جاز سوم در یک میخانه seedy است
[ترجمه گوگل]تنها طعم و مزه شادابی او در زندگی، از ترومبون با یک گروه موسیقی جاز با درجه سوم در یک مجتمع محله محض است

a row of seedy houses

یک ردیف خانه‌های رنگ‌ورو‌رفته


پیشنهاد کاربران

مخروبه، فرسوده، بدحال

۱. تخمی ( دارای تخم و هسته مثل گیاه )
۲. تخمی ( پیس - کثیف - داغون - بدنام ) - حال بهم زن و چرک
۳. مشکوک - بدنام shady
۴. فوق العاده کسل و بی حال و خسته ناشی از کمبود خواب یا ناشی از مواد و مشروب hungover
.
🔺️Dirty. Something filthy. Someone filthy.
That is one seedy hoe!


یه جا دیدم برای فحش استفاده شده بود به معنی همون شخمی


کلمات دیگر: