کلمه جو
صفحه اصلی

balkans


کشورهای بالکان (یوگسلاوی سابق، بلغارستان، آلبانی، یونان و بخش اروپایی ترکیه) (the balkan states هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

کشورهای بالکان (یوگسلاوی سابق، بلغارستان، آلبانی، یونان و بخش اروپایی ترکیه) (the Balkan States هم می‌گویند)


بالکان


انگلیسی به انگلیسی

• balkan states, countries located on the balkan peninsula (serbia, rumania, bulgaria, albania, greece and the european part of turkey)

جملات نمونه

1. The Balkans continue to occupy centre stage in world affairs.
[ترجمه ترگمان]بالکان به اشغال صحنه مرکزی در امور جهان ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]بالکان همچنان در مرزهای جهان به مساله مرکز توجه دارند

2. The roots of the wars in the Balkans go back hundreds of years.
[ترجمه ترگمان]ریشه های جنگ بالکان به صدها سال پیش باز می گردد
[ترجمه گوگل]ریشه های جنگ در بالکان تا صدها سال پشت سر می گذارند

3. The Balkans and the anti-Maastricht Tory rebels turned the statesman into an exasperated headmaster.
[ترجمه ترگمان]The و شورشیان حزب محافظه کار در ماستریخت این سیاست مدار را به یک مدیر خشمگین تبدیل کردند
[ترجمه گوگل]بالکان و شورشیان توری ضد مأموریت، دولتمردان را به یک سرپرست خشمگین تبدیل کردند

4. Thereafter they moved around the Balkans, sometimes in open war with the Romans, sometimes bound by treaty.
[ترجمه ترگمان]از آن پس آن ها به اطراف بالکان رفتند، گاهی در جنگ علنی با رومیان، گاهی به وسیله پیمان
[ترجمه گوگل]پس از آن آنها در اطراف بالکان، گاهی اوقات در جنگ با رومیان، گاهی اوقات تحت پیگرد قرار می گیرند

5. The political situation in the Balkans is still extremely volatile.
[ترجمه ترگمان]وضعیت سیاسی در بالکان همچنان بسیار ناپایدار است
[ترجمه گوگل]وضعیت سیاسی در بالکان هنوز بسیار ناپایدار است

6. Casimir left Dublin for the Balkans as a war correspondent and enlistment.
[ترجمه ترگمان]کازیمیر برای بالکان به عنوان خبرنگار جنگی و نام نویسی از دابلین عازم شد
[ترجمه گوگل]کازیمیر دوبلین را برای بالکان به عنوان یک خبرنگار و پرسنل نظامی ترک کرد

7. In the Balkans the burden fell most heavily on the Slavs of the Orthodox community.
[ترجمه ترگمان]در بالکان بار سنگین بر روی اسلاوها در میان جمعیت ارتدوکس افتاد
[ترجمه گوگل]در بالکان این بار به شدت به اسلاوهای جامعه ارتدوکس ختم شد

8. The Balkans have a long and tragically deserved reputation as a political tinderbox.
[ترجمه ترگمان]بالکان دارای شهرتی طولانی است و به طور اسف باری سزاوار شهرت سیاسی است
[ترجمه گوگل]بالکان، شهرت و اعتبار طولانی و غم انگیز را به عنوان یک صندوق پستی سیاسی ایفا می کنند

9. He travelled widely throughout the Balkans, then went to Vienna in 177 where he was employed as a language teacher.
[ترجمه ترگمان]او به طور گسترده ای در سراسر بالکان سفر کرد و سپس در ۱۷۷ سالگی به وین رفت و در آنجا به عنوان معلم زبان استخدام شد
[ترجمه گوگل]او به طور گسترده در سراسر بالکان رفت و سپس به وین در 177 رفت و در آنجا به عنوان یک معلم زبان مشغول به کار شد

10. NATO allies will be discussing developments in the Balkans.
[ترجمه ترگمان]هم پیمانان ناتو در حال مذاکره در مورد تحولات بالکان هستند
[ترجمه گوگل]متحدان ناتو در مورد تحولات در بالکان بحث خواهند کرد

11. BH is located in the western Balkans, bordering Croatia to the north and south-west, and Serbia and Montenegro to the east.
[ترجمه ترگمان]BH در کشورهای بالکان غربی هم مرز با کرواسی تا شمال و جنوب غربی، صربستان و مونته نگرو به سمت شرق واقع شده است
[ترجمه گوگل]BH در غرب بالکان، در نزدیکی کرواسی با شمال و جنوب غربی و صربستان و مونته نگرو در شرق قرار دارد

12. We still have much to do in Balkans.
[ترجمه ترگمان]ما هنوز کاره ای زیادی در بالکان داریم
[ترجمه گوگل]ما هنوز در بالکان بسیار کار می کنیم

13. Throughout the Balkans, there is a close identification of nationhood with language.
[ترجمه ترگمان]در سراسر بالکان، تشخیص نزدیکی از زبان کشور با زبان وجود دارد
[ترجمه گوگل]در کل بالکان، شناسایی دقیق کشور با زبان وجود دارد

14. Albanians in the Balkans on the ancient inhabitants were descendants of Ilya. 4 century AD, was a part of the Eastern Roman Empire.
[ترجمه ترگمان]Albanians در بالکان بر روی ساکنان باستانی از نوادگان ایلیا بودند ۴ قرن بعد از میلاد بخشی از امپراتوری روم شرقی بود
[ترجمه گوگل]آلبانیایی ها در بالکان بر روی ساکنان باستانی فرزندان ایلیا بودند  4 قرن از میلادی، بخشی از امپراتوری روم شرقی بود


کلمات دیگر: