کلمه جو
صفحه اصلی

dazzled


خیره کردن، تابش یا روشنی خیره کننده

انگلیسی به فارسی

خیره کننده، خیره کردن


انگلیسی به انگلیسی

• blinded; amazed, impressed

جملات نمونه

1. she was dazzled by the headlights
نور چراغ اتومبیل ها،او را خیره کرد.

2. the palace's ornaments dazzled me
تزیینات کاخ چشم های مرا خیره کرد.

3. I was dazzled by the sunlight.
[ترجمه ترگمان]نور خورشید مرا خیره می کرد
[ترجمه گوگل]من از نور خورشید خیره شدم

4. He dazzled the crowd with his oratory.
[ترجمه ترگمان]جمعیت را با نمازخانه خود گیج کرد
[ترجمه گوگل]او را با سخنرانی او خیره کرد

5. George dazzled her with his knowledge of the world.
[ترجمه ترگمان]جورج او را با شناختی که از جهان داشت خیره می کرد
[ترجمه گوگل]جورج او را با دانش خود از جهان خیره کرد

6. The light bounced off the river and dazzled her.
[ترجمه ترگمان]نور از رودخانه پرید و او را خیره کرد
[ترجمه گوگل]نور از رودخانه بیرون آمد و خیره شد

7. She was dazzled by the sudden sunlight.
[ترجمه ترگمان]از نور ناگهانی آفتاب به حیرت افتاده بود
[ترجمه گوگل]او توسط نور خورشید ناگهانی خیره شد

8. He was dazzled by the lights of oncoming traffic.
[ترجمه ترگمان]از چراغ های خیابان به حیرت افتاده بود
[ترجمه گوگل]او توسط چراغ های ترافیک درخشان خیره شد

9. The student was dazzled by his sudden success.
[ترجمه ترگمان]محصل از موفقیت ناگهانی او گیج شده بود
[ترجمه گوگل]دانش آموز با موفقیت ناگهانی او خیره شد

10. He was dazzled by his success.
[ترجمه ترگمان]از موفقیتش گیج شده بود
[ترجمه گوگل]او با موفقیت او خیره شد

11. The lights of the car dazzled me.
[ترجمه ترگمان]چراغ های اتومبیل مرا گیج کرد
[ترجمه گوگل]چراغ ماشین من را خیره کرد

12. As children, we were dazzled by my uncle's good looks and charm.
[ترجمه ترگمان]به نظر بچه ها، ما از قیافه خوب و زیبایی عموم حیرت کرده بودیم
[ترجمه گوگل]به عنوان کودکان، ما ظاهر و جذاب بودن دایی من را خیره کردیم

13. Such prospects almost dazzled the young girl.
[ترجمه ترگمان]این آینده تقریبا می توانست دختر جوان را گیج کند
[ترجمه گوگل]این چشم انداز تقریبا دختر جوان را خیره کرد

14. Such brilliant prospects almost dazzled the young girl.
[ترجمه ترگمان]این دورنمای درخشان تقریبا باعث حیرت دختر جوان می شد
[ترجمه گوگل]چنین چشم انداز درخشان تقریبا دختر جوان را خیره کرد


کلمات دیگر: