کلمه جو
صفحه اصلی

workaday


معنی : عادی، روزانه، هر روز
معانی دیگر : وابسته به روزهای کار (نه تعطیلات)، هرروزی، - کار، روزمره، معمولی

انگلیسی به فارسی

روزانه، هر روز، معمولی، عادی


کار کردن، هر روز، روزانه، عادی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: pertaining to, characteristic of, or suitable for workdays or the workplace.
مشابه: quotidian

(2) تعریف: ordinary; mundane; everyday.
متضاد: exceptional
مشابه: practical, prosaic, routine

- I wanted to escape from the workaday world and all its dullness and go off to some exotic place.
[ترجمه ترگمان] دلم می خواست از دنیای بیرون فرار کنم و از همه چیز و یکنواختی و یکنواختی آن خلاص می شدم و به جای عجیب و غریب می رفتم
[ترجمه گوگل] من می خواستم از دنیای کار و تمام احساساتش فرار کنم و به یک مکان عجیب و غریب بروم

• regular, routine, daily; weekday
workaday means ordinary and not especially interesting or unusual.

مترادف و متضاد

عادی (صفت)
habitual, wonted, usual, ordinary, normal, common, commonplace, plain, rife, regular, natural, customary, workaday, pompier, unremarkable

روزانه (صفت)
quotidian, daily, diurnal, workaday

هر روز (صفت)
workaday

جملات نمونه

1. workaday clothes
لباس کار

2. He promised to tackle the workaday matters affecting people's daily lives.
[ترجمه ترگمان]او قول داد که مسائل مربوط به زندگی روزمره مردم را حل کند
[ترجمه گوگل]او وعده داده است که با مشکلات روزافزون زندگی روزمره مردم مواجه شود

3. Enough of fantasy, the workaday world awaited him.
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی خیال پردازی در انتظار او بود
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی از فانتزی، دنیای کار در انتظار اوست

4. Terry deals with the workaday details of running a store.
[ترجمه ترگمان]تری با جزئیات مربوط به اداره فروشگاه سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]تری با جزئیات کاری که در حال اجراست، با فروشگاه انجام می شود

5. The civilization underlying it, that of modest workaday life, had very little share in it.
[ترجمه ترگمان]تمدن اساسی آن، زندگی ساده workaday، سهم ناچیزی در آن داشت
[ترجمه گوگل]تمدن بنیادین آن، که از زندگی روزمره کم و زیاد، سهم بسیار زیادی در آن داشت

6. Imagine, Tibbs suggests, that we push grimy workaday industrial processes toward the character of biological processes.
[ترجمه ترگمان]Tibbs می گوید، تصور کنید که ما فرآیندهای صنعتی و صنعتی را به سمت شخصیت فرآیندهای زیستی سوق می دهیم
[ترجمه گوگل]تصور کنید، Tibbs نشان می دهد که ما فشرده سازی فرآیندهای صنعتی را به سمت شخصیت فرآیندهای بیولوژیکی می کشیم

7. Before long workaday products were seeking brand images.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که محصولات workaday به دنبال تصاویر برند باشند
[ترجمه گوگل]قبل از کار طولانی، محصولات به دنبال تصاویر تجاری بودند

8. The plateau was a far cry from the workaday cottages by the harbour.
[ترجمه ترگمان]این فلات از کلبه های workaday کنار لنگرگاه به گریه افتاده بود
[ترجمه گوگل]فلات از کلبه های کارگاه توسط بندر بسیار دور بود

9. It dawns on a familiar, workaday place, still in need of groceries and sewage disposal.
[ترجمه ترگمان]به جایی آشنا و پر سر و کار می رود، هنوز نیاز به خواربار و فاضلاب و دفع فاضلاب دارد
[ترجمه گوگل]آن را در محل آشنا، محل کار، هنوز هم نیاز به مواد غذایی و دفع فاضلاب است

10. Instead it dawns on a familiar, workaday place, still in need of groceries and sewage disposal.
[ترجمه ترگمان]به جای آن، روی یک مکان آشنا و workaday قرار می گیرد که هنوز به خواربار و دفع فاضلاب نیاز دارد
[ترجمه گوگل]در عوض آن را در یک محل آشنا، کار روزانه، هنوز نیاز به مواد غذایی و دفع فاضلاب

11. Playday and workaday photograph are compared, the change that sewage quantity and contaminant chroma follow time all lesser.
[ترجمه ترگمان]تصویر Playday و workaday در مقایسه با این تغییر که مقدار فاضلاب و آلودگی ها هر بار کم تر است، مقایسه شده اند
[ترجمه گوگل]عکس های Playday و workaday مقایسه می شوند، تغییراتی که کمبود فاضلاب و رنگ های آلودگی به دنبال زمان می گذرانند کمتر است

12. The crumpled jeans, lived-in leather bolero and workaday trainers were regulation issue. At least they were designed to look like that.
[ترجمه ترگمان]شلوارهای جین مچاله شده، با لباس های چرمی و مربیان workaday، موضوع مقررات بودند حداقل آن ها طوری طراحی شده بودند که شبیه این باشند
[ترجمه گوگل]شلوار جین شلوار جین، که در پوسترهای بولرو چرمی و مربیان کار می کرد، موضوع مقررات بود حداقل آنها طراحی شده بودند تا چنین شبیه باشند

13. While the workaday world of container cars lumbered past, we settled down at a table to sweet lime juice, dhosas and scrambled eggs.
[ترجمه ترگمان]در حالی که دنیای پر زرق و برق اتومبیل های کانتینری به کندی پیش می رفت، ما در یک میز کنار آب لیمو شیرین، dhosas و نیمرو آماده شدیم
[ترجمه گوگل]در حالی که جهان ماشین های کامیون های کامیون از بین رفته گذشته، ما در یک میز به آب لیمو نعناع، ​​dhosas و تخم مرغ تقسیم شده است

14. But now the more workaday strategies are getting a new look-in.
[ترجمه ترگمان]اما اکنون استراتژی های workaday به یک ظاهر جدید تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]اما در حال حاضر، راهکارهای کارآمدتر، نگاه جدیدی به خود جلب می کنند

workaday clothes

لباس کار



کلمات دیگر: