کلمه جو
صفحه اصلی

thrall


معنی : غلام، بنده، بندگی، بنده کردن
معانی دیگر : (مجازی) مرده ی چیزی، تحت نفوذ چیزی، (در اصل) بنده، برده، زرخرید، بردگی

انگلیسی به فارسی

بنده، غلام، بندگی، بنده کردن


ترسناک، بنده، غلام، بندگی، بنده کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: slavery or bondage.
مشابه: servitude

(2) تعریف: one who is morally or intellectually dominated by or under the control of someone or something.
مشابه: possession

• slave; slavery
if you are in thrall to someone, you are completely in their power or are greatly influenced by them; a literary expression.

مترادف و متضاد

غلام (اسم)
bondsman, peon, bondman, slave, bondservant, lad, serf, vassal, thrall, page, galley slave

بنده (اسم)
servant, slave, bondservant, vassal, thrall, helot, villein

بندگی (اسم)
vassalage, thrall, bondage, thraldom, servitude, slavery, thralldom

بنده کردن (فعل)
thrall, enthrall, enthral, enslave

جملات نمونه

1. in the thrall of a bad habit
تحت نفوذ یک عادت بد

2. He is not in thrall to the media.
[ترجمه ترگمان]او به رسانه ها برده نشده است
[ترجمه گوگل]او در رسانه های خبری نیست

3. He treats his wife like a thrall.
[ترجمه ترگمان]مثل یک غلام با زنش رفتار می کند
[ترجمه گوگل]او همسرش را دوست دارد

4. Chios is said to have introduced thrall into Greece.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که Chios او را به یونان کشانده است
[ترجمه گوگل]گفته شده است که Chios به یونان وارد بازار می شود

5. His gaze held her in thrall.
[ترجمه ترگمان]نگاهش او را در بند بند کرده بود
[ترجمه گوگل]نگاه او او را در حال غم و اندوه نگه داشت

6. We have a congress that is in thrall to special interest groups.
[ترجمه ترگمان]ما یک کنگره داریم که به گروه های منافع خاص برده می شود
[ترجمه گوگل]ما یک کنگره داریم که در گروه های علاقه خاص قرار دارد

7. Anti - thrall leaders agitated the question of thrall for many years.
[ترجمه ترگمان]رهبران Anti سال ها این مساله را به هیجان آورده بودند
[ترجمه گوگل]رهبران مبارزه با مواد مخدر در طول چندین سال، مسئله مهلک را تحریک کردند

8. She was in thrall to her emotions.
[ترجمه ترگمان]او در بند احساسات او بود
[ترجمه گوگل]او احساساتش را در آغوش گرفت

9. He is a thrall to drink.
[ترجمه ترگمان]او در حال نوشیدن است
[ترجمه گوگل]او نوشیدنی است

10. Tomorrow's children will be even more in the thrall of the silicon chip.
[ترجمه ترگمان]بچه های فردا حتی بیشتر توی اون تراشه سیلیکونی باقی خواهند ماند
[ترجمه گوگل]کودکان فردا حتی در تراک سیلیکون تراکم بیشتری خواهند داشت

11. These young people were already in thrall with the Watergate legacy.
[ترجمه ترگمان]این جوانان قبل از این به میراث واترگیت برده شده بودند
[ترجمه گوگل]این جوانان در حال حاضر با وراث واترگیت سرگردان بودند

12. I couldn't bear to be in its thrall for another day.
[ترجمه ترگمان]برای یک روز دیگر نمی توانستم تحمل کنم که در بند آن هستم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم روزی دیگر در خدمتش باشم

13. Last night you were in thrall to your emotions.
[ترجمه ترگمان]دیشب تو در بند احساسات تو بودی
[ترجمه گوگل]شب گذشته شما به احساسات خود خیره شدید

14. Perhaps I was in thrall to an illusion, but to me Pottz looked natural, free, and potent.
[ترجمه ترگمان]شاید من در آن گرفتار توهم شده بودم، اما به نظر من Pottz طبیعی و آزاد و نیرومند به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]شاید من یک توهم بودم، اما به نظر من پاتز طبیعی، آزاد و قدرتمند بود

in the thrall of a bad habit

تحت نفوذ یک عادت بد


پیشنهاد کاربران

در بند


کلمات دیگر: