کلمه جو
صفحه اصلی

remittent


معنی : سبک شونده، تخفیف یابنده
معانی دیگر : (پزشکی) تب راجعه، تب بازگشتی، موقتا تسکین دهنده

انگلیسی به فارسی

سبک شونده، تخفیف یابنده، موقتا تسکین دهنده


مجددا، سبک شونده، تخفیف یابنده


انگلیسی به انگلیسی

• alternately subsiding and worsening (about disease)

صفت ( adjective )
مشتقات: remittently (adv.), remittence (n.), remittency (n.)
• : تعریف: marked by a temporary lessening or abatement in intensity or severity, as a fever or illness.

مترادف و متضاد

سبک شونده (صفت)
remittent

تخفیف یابنده (صفت)
remittent

جملات نمونه

1. And " Ji Lie " series is remittent green transparent, the towel be clear at a glance below the stage, toilet glass can regard as unexpectedly systemic lens.
[ترجمه ترگمان]و مجموعه دروغ (Ji \")شفاف و شفاف است، حوله در یک نگاه زیر صحنه واضح است، شیشه توالت می تواند به عنوان یک لنز سیستمیک غیر منتظره در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]سری 'Ji Lie' رنگ سبز شفاف است، حوله را با یک نگاه در زیر مرحله روشن، شیشه ای توالت می تواند به عنوان غیر منتظره سیستم لنز

2. There are three types, intermittent fever, remittent fever and relapsing fever.
[ترجمه ترگمان]سه نوع تب متناوب، تب remittent و تب relapsing وجود دارد
[ترجمه گوگل]سه نوع وجود دارد: تب متناوب، تب مجدد و تبخیری

3. Two good shots, remittent, drawing wool collects deep feeling.
[ترجمه ترگمان]دو عکس خوب، remittent، کشیدن پشم احساسات عمیق را جمع آوری می کند
[ترجمه گوگل]دو عکس خوب، نوازنده، نقاشی پشم، احساس عمیق را جمع می کند

4. There are three types, intermittent fever, remittent and relapsing fever.
[ترجمه ترگمان]سه نوع تب متناوب، تب remittent و relapsing وجود دارد
[ترجمه گوگل]سه نوع وجود دارد: تب متناوب، تکرار و تبخیری

5. N: There are three types, intermittent fever, remittent fever and relapsing fever.
[ترجمه ترگمان]N: سه نوع تب متناوب، تب remittent و relapsing وجود دارد
[ترجمه گوگل]N سه نوع وجود دارد: تب متناوب، تب مجدد و تبخیری

6. During the first week there is a gradually increasing remittent fever.
[ترجمه ترگمان]در طول هفته اول، تب remittent به تدریج افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]در طول هفته اول، تب تکراری افزایش می یابد

7. Massagist should adorn commonly raw silk glove, through chafing in the gentleness with remittent body, achieve the goal that stimulative blood circulates, can make person instantly mental hundredfold.
[ترجمه ترگمان]Massagist باید یک دستکش ابریشم خام را تزئین کنند، از طریق فشار در لطافت بدن با بدن remittent، به هدفی دست یابند که خون در گردش است و می تواند فرد را به سرعت برابر کند
[ترجمه گوگل]ماساژیست باید دستبند ابریشمی را به طور معمول خالدار کند، از طریق خرد شدن در گرما با بدن مجدد، رسیدن به هدف که خون محرک جریان می یابد، می تواند فرد را فورا ذهنی صدها برابر


کلمات دیگر: