کلمه جو
صفحه اصلی

semimonthly


معنی : نشریه دو هفته یکبار، ماهی دوبار، ماهی دوبار، دوهفته یکبار
معانی دیگر : پانزده روزه، پانزده روز یکبار، پانزده روزیکبار بیرون اینده، روزنامه یامجله دوهفتگی

انگلیسی به فارسی

ماهی دوبار، دوهفته یکبار، نشریه دو هفته یکبار


نیمه ماهانه، نشریه دو هفته یکبار، ماهی دوبار، دوهفته یکبار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: occurring or being issued twice every month.
اسم ( noun )
حالات: semimonthlies
• : تعریف: something that occurs or is issued twice each month.
قید ( adverb )
• : تعریف: twice a month.

• occurring twice a month

مترادف و متضاد

نشریه دو هفته یکبار (اسم)
semimonthly

ماهی دوبار (اسم)
semimonthly

ماهی دوبار (صفت)
semimonthly

دو هفته یکبار (قید)
biweekly, semimonthly

جملات نمونه

1. the semimonthly meeting of this group
گردهمایی دوبار در ماه این گروه

2. MAO Dun launched the semimonthly Literary Position in 193 and edited from the first 18 issues.
[ترجمه ترگمان]MAO به دان Dun در سال ۱۹۳ مقام ادبی semimonthly را راه اندازی کرد و از ۱۸ موضوع اول ویرایش شد
[ترجمه گوگل]MAO دون موقعیت ادبیات نیمه دولتی را در سال 193 راه اندازی کرد و از 18 موضوع اول ویرایش شد

3. Its predecessor is " China is built " semimonthly, abbreviation " in build " magazine (1947 spring publication) .
[ترجمه ترگمان]پیش نیاز آن \"چین\" است که مخفف build، abbreviation \" است (انتشار بهار ۱۹۴۷)
[ترجمه گوگل]پیشینیانش 'مجله چین' (نشریه بهار سال 1947) نیمه دوم، 'مجله ساخت' چین ساخته شده است

4. The semimonthly Hong Kong Young Artists was published by some young artists from mainland China and its main readers were local young artists in Hong Kong.
[ترجمه ترگمان]هنرمندان جوان هنگ کنگ و خوانندگان اصلی آن هنرمندان جوان بومی هنگ کنگ بودند که توسط برخی از هنرمندان جوان چین منتشر شد
[ترجمه گوگل]هفتمین هنرمند جوان هنگ کنگ توسط هنرمندان جوان از سرزمین اصلی چین منتشر شد و خوانندگان اصلی آن هنرمندان محلی محلی در هنگ کنگ بودند

5. Employees paid on a semimonthly basis receive two salary checks per month.
[ترجمه ترگمان]کارکنان در هر ماه دو چک حقوق دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]کارکنانی که به صورت نیمه وقت پرداخت میشوند، در هر ماه دو بار حقوق و دستمزد دریافت می کنند

6. In the publishing of semimonthly sci-tech periodicals, there exists a speed problem of manuscript review.
[ترجمه ترگمان]در انتشار این نشریات، یک مشکل سرعت در مرور دست نوشته وجود دارد
[ترجمه گوگل]در انتشار نشریات نیمه رسمی علمی، مشکل سرعت بررسی نقاشی وجود دارد

7. Shi-huo, the semimonthly magazine, rethought about the relationship between the two and finally found a balance point between them.
[ترجمه ترگمان]شی گرا، مجله semimonthly، دوباره در مورد رابطه بین این دو فکر کرد و در نهایت یک نقطه تعادل بین آن ها پیدا کرد
[ترجمه گوگل]شیوهو، مجله پنجاه و ششم، در مورد رابطه بین دو موضوع تجدید نظر کرد و بالاخره یک نقطه تعادل بین آنها را کشف کرد

8. Salaries are paid semimonthly.
[ترجمه ترگمان]Salaries به semimonthly پرداخت می شود
[ترجمه گوگل]حقوق پنج ماهه پرداخت می شود

9. He is the chief editor of Poetry Monthly (second semimonthly) and the author of Popular in the World.
[ترجمه ترگمان]او سردبیر مجله Poetry (دومین semimonthly)و نویسنده مشهور در جهان است
[ترجمه گوگل]او سردبیر ماهنامه شعر (نیمه دوم دوم) و نویسنده محبوب در جهان است

10. In the first of the old total subject have published in the interpretation of the semimonthly.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا موضوع کلی، در تفسیر the منتشر شده است
[ترجمه گوگل]در اولین مورد از موضوع کلی، در تفسیر نیمه دوم به چاپ رسیده است

11. In the Spring of 193 Li Xifei, the manager of the Independent Comments who had close friendship with Hushi, established the semimonthly Tan Hua with some Literature youths in Beiping.
[ترجمه ترگمان]در بهار ۱۹۳، لی Xifei، مدیر نظرات مستقل که دوستی نزدیکی با Hushi داشت، semimonthly تان هوا را با برخی از جوانان ادبیات در Beiping تاسیس کرد
[ترجمه گوگل]در بهار سال 193، لی Xifei، مدیر نظرات مستقل که دوستانه نزدیک با Hushi بود، نیمه وقت Tan حوا با برخی از جوانان ادبی در Beiping تاسیس شد

12. "Chinese Food" the magazine is in the Chinese food only public release semimonthly publication.
[ترجمه ترگمان]مجله غذا چینی \"غذا چینی\" تنها در بخش مواد غذایی چینی منتشر می شود که انتشار semimonthly را منتشر می کند
[ترجمه گوگل]مجله 'چینی غذا' تنها در نشریه عمومی منتشر شده است

13. Wal-Mart, the nation's largest grocery seller, has expanded its semimonthly advertising fliers and touts price reductions more prominently within its stores.
[ترجمه ترگمان]وال - مارت، بزرگ ترین فروشنده خواربار کشور، تبلیغ تبلیغاتی خود را گسترش داده است و کاهش قیمت را به طور برجسته در مغازه های خود تبلیغ می کند
[ترجمه گوگل]Wal-Mart، بزرگترین تولید کننده مواد غذایی در کشور، فروشندگان تبلیغاتی خود را به مدت نیم میلیون آویز کرده است و کاهش قیمت ها را بیشتر در فروشگاه های خود برجسته کرده است

14. Effects and side reactions were evaluated with Hamilton Anxiety Scale (HAMA) and Treatment Emergent Symptoms Scale(TESS) before treatment and semimonthly during therapy period.
[ترجمه ترگمان]اثرات جانبی و واکنش های جانبی با مقیاس اضطراب همیلتون (HAMA)و Treatment Symptoms Emergent Treatment (tess)قبل از درمان و درمان در طول دوره درمان ارزیابی شدند
[ترجمه گوگل]اثرات و واکنش های جانبی با مقیاس اضطراب همیلتون (HAMA) و مقیاس علائم بالینی درمان (TESS) قبل از درمان و نیمه دوم در طول دوره درمان ارزیابی شد

the semimonthly meeting of this group

گردهمایی دوبار در ماه این گروه


پیشنهاد کاربران

دوهفته نامه


کلمات دیگر: