کلمه جو
صفحه اصلی

reptile


معنی : ادم پست، خزنده، حیوان خزنده، سینه مال رونده
معانی دیگر : (جانور شناسی) خزنده (انواع خزندگان رده ی reptilia مانند مار و مارمولک و لاک پشت و سوسمار و غیره که خونسرد و مهره دار هستند)، رجوع شود به: reptilian

انگلیسی به فارسی

خزنده، حیوان خزنده، ادم پست، سینه مال رونده


حیوان خزنده، آدم پست، سینه مال رونده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of the class of vertebrate cold-blooded animals, including lizards, turtles, snakes, crocodiles, and the like, that breathe with lungs, are covered with scales or hard plates, and have short legs or none at all.

- The swamp is the habitat of various reptiles.
[ترجمه ترگمان] باتلاق، زیستگاه خزندگان مختلف است
[ترجمه گوگل] باتلاق زیستگاه خزندگان مختلف است

(2) تعریف: a falsely humble or untrustworthy person.

- I would never trust that reptile with anything important to me.
[ترجمه farzad] من هرگز به این ادم پشت برای هیچ چیز مهم اعتماد نخواهم کرد
[ترجمه ترگمان] من هرگز به اون خزنده با چیز مهمی اعتماد نمی کنم
[ترجمه گوگل] من هرگز به این خزنده با هیچ چیز مهم برای من اعتماد نخواهم کرد
صفت ( adjective )
مشتقات: reptiloid (adj.)
• : تعریف: typical of a reptile; crawling; reptilian.

• (zoology) any cold-blooded animal from the class reptilia (such as snakes, lizards, etc.); despicable person, base person; any animal which creeps or crawls
a reptile is a scaly animal which lays eggs. snakes, lizards, and crocodiles are reptiles.

مترادف و متضاد

ادم پست (اسم)
bugger, menial, scoundrel, reptile, skate, villain, cur

خزنده (اسم)
reptile, creeper, crosshead, slipper

حیوان خزنده (اسم)
reptile

سینه مال رونده (اسم)
reptile

جملات نمونه

1. The lizard is a reptile with a very slender body.
مارمولک، نوعی خزنده با بدن خیلی باریک است

2. Reptiles are kept in the museum's large hall.
خزندگان در تالار بزرگ موزه نگهداری می شوند

3. A crocodile is a reptile that is more nimble in the water than out of it.
تمساح خزنده ای است که در آب چابک تر از خشکی است

4. The frog is not a true reptile.
[ترجمه ترگمان]قورباغه یک خزنده واقعی نیست
[ترجمه گوگل]قورباغه یک خزنده واقعی نیست

5. The Solenodon eats insects and the occasional bird, reptile or amphibian.
[ترجمه ترگمان]The حشره می خورند و گاهی اوقات پرندگان، خزندگان یا amphibian را می خورند
[ترجمه گوگل]Solenodon می خورد حشرات و پرنده گاه به گاه، خزنده یا دوزیستان

6. Picnic areas, nine indoor areas including new reptile house, farm amusements and gift shop, tea rooms and tea gardens.
[ترجمه ترگمان]در مناطق Picnic، نه محوطه سرپوشیده از جمله خانه خزندگان جدید، سرگرمی های کشاورزی و مغازه هدایا، اتاق های چای و باغ های چای
[ترجمه گوگل]مناطق پیکنیک، 9 منطقه داخلی شامل خانه جدید خزنده، سرگرمی مزرعه و فروشگاه هدیه، اتاق چای و باغ چای

7. I discovered that it was a slippery reptile that came at high speed to smack me in my face without notice.
[ترجمه ترگمان]متوجه شدم که آن حیوان خزنده است که با سرعت بسیار به طرف من می آید و بدون توجه به من ضربه می زند
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که این خزنده ی لغزنده بود که با سرعت بالا به من رسید بدون اینکه متوجه شود

8. The Reptile Protection Trust wants to ban the trade in pet turtles.
[ترجمه ترگمان]بنیاد حمایت از محیط زیست می خواهد تجارت لاک پشت های خانگی را ممنوع کند
[ترجمه گوگل]Trust Protection Reptile می خواهد تجارت لاک پشت حیوانات را ممنوع کند

9. Through a quirk of nature, I, a reptile, had suddenly been rendered a biped.
[ترجمه ترگمان]از میان یک تغییر طبیعت، یک حیوان خزنده، ناگهان یک حیوان دوپا شده بود
[ترجمه گوگل]من از طریق یک فریب طبیعت، من، خزنده، به طور ناگهانی به دوش گرفتم

10. They are the perfect antidote to the Reptile House.
[ترجمه ترگمان] اونا پادزهر خیلی خوبی برای \"Reptile هاوس\" هستن
[ترجمه گوگل]آنها پادزهر کامل به خانه خزنده هستند

11. The invitation to meet the oldest reptile in the world drew the major world Press.
[ترجمه ترگمان]دعوت برای ملاقات با قدیمی ترین خزندگان دنیا، دنیای بزرگ جهانی را به خود جلب کرد
[ترجمه گوگل]دعوت نامه برای دیدار با قدیمی ترین خزنده در جهان، بزرگترین مطبوعات جهان را به خود جلب کرد

12. Some members of the reptile class are also quite particular.
[ترجمه ترگمان]برخی از اعضای طبقه خزندگان هم کاملا مشخص هستند
[ترجمه گوگل]برخی از اعضای کلاس خزنده نیز کاملا مشخص هستند

13. He basks like a reptile in the warmth of my unmediated affection.
[ترجمه ترگمان]مثل یک حشره است که در گرمای عشق و محبت من حیوان خزنده است
[ترجمه گوگل]او در گرما از دلسوزی من احساس می کند مانند خزنده

14. Perhaps he can borrow a reptile to perch next to him and lap up his tears as they fall.
[ترجمه ترگمان]شاید بتواند یک حیوان خزنده را به او قرض بدهد که کنارش بنشیند و اشک از چشمانش سرازیر شود
[ترجمه گوگل]شاید او بتواند یک خزنده را در کنار او ببلعد و قرصهایش را از بین ببرد

15. The snake belongs to chordate phyla, vertebrate, reptile, squamata, serpents, in the animal kingdom.
[ترجمه ترگمان]مار متعلق به chordate phyla و خزندگان و خزندگان و squamata و serpents است
[ترجمه گوگل]این مار متعلق به کوهی فلیله، مهره دار، خزنده، اسکاتا، مارها، در ملک حیوانات است

16. In comparison with the mammal, the ordinary reptile is altogether reckless of its offspring.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با پستاندار، خزنده معمولی به طور کامل reckless از فرزند خود است
[ترجمه گوگل]در مقایسه با پستانداران، خزنده عادی کاملا بی پروا فرزندانش است

17. New reptile surveys are revealing the fragile nature of many reptile populations.
[ترجمه ترگمان]بررسی های خزندگان جدید، طبیعت شکننده بسیاری از مردم خزنده را آشکار می کند
[ترجمه گوگل]نظرسنجی های خزنده جدید نشان دهنده ماهیت شکننده بسیاری از جمعیت خزنده است

پیشنهاد کاربران

به نظر من معنی این کلمه یعنی خزندگان یا جانورانی که میخزند را میگویندreptile

a type of animal that cant walk and crawling on the floor

توضیح واژه reptile:
any animal with cold blood that lays eggs.
مثال:
Snake are reptiles.

به انواع خزندگان می گویند

خزنده
خزنده شناسی

خزندگان

( جانور ) خزنده

. . . . . . . . . . . خزنده. . . . . . . . . . . . . . خزنده. . . . . . . . . . . . . . خزنده. . . . . . . . . . . . . . خزنده. . . . . . . . . . . . . . خزنده. . . . . . . . . . . . . . خزنده. . .


کلمات دیگر: