کلمه جو
صفحه اصلی

seaside


معنی : دریا کنار
معانی دیگر : کرانه، ساحل، زمین ساحلی

انگلیسی به فارسی

دریا کنار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: land that borders on the ocean; seashore.
مشابه: coast
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, concerning, or located at the seaside.

• seashore, seacoast, area of land at the edge of the sea
located near the sea, situated at the edge of the sea
the seaside is a place next to the sea, especially one where people go for their holidays.

مترادف و متضاد

دریا کنار (اسم)
coast, seaside, seacoast, seastrand

جملات نمونه

1.
دریا کنار

2. an enjoyable evening by the seaside
شب دلپذیری در کنار دریا

3. the custom still obtains of going to the seaside in summer
رسم رفتن به دریاکنار در تابستان هنوز پابرجا است.

4. this evening, we are going for a little jaunt to the seaside
امشب برای گردش کوتاهی به کنار دریا خواهیم رفت.

5. We went on a day trip to the seaside.
[ترجمه ترگمان]یک روز به کنار دریا رفتیم
[ترجمه گوگل]ما در روز سفر به ساحل رفتیم

6. Every summer we went to the seaside for two months.
[ترجمه ترگمان]هر تابستان دو ماه به کنار دریا می رفتیم
[ترجمه گوگل]هر تابستان دو ماه به ساحل رفتیم

7. There are extra trains to the seaside during the summer.
[ترجمه ترگمان]در طول تابستان قطارهای بیشتری برای کنار دریا وجود دارد
[ترجمه گوگل]قطارهای اضافی در ساحل در تابستان وجود دارد

8. He moved to the seaside for the sake of his health.
[ترجمه ترگمان]به خاطر سلامتیش به کنار دریا رفت
[ترجمه گوگل]او به خاطر سلامتش به ساحل رفت

9. They have a cottage by the seaside.
[ترجمه ترگمان]کنار دریا یک کلبه دارند
[ترجمه گوگل]آنها خانه ای در کنار ساحل دارند

10. The book's locale is a seaside town in the summer of 195
[ترجمه ترگمان]محل این کتاب در تابستان سال ۱۹۵ میلادی یک شهر ساحلی است
[ترجمه گوگل]زبان این منطقه در تابستان 1952 یک شهر ساحلی است

11. The weather rather spoiled our trip to the seaside.
[ترجمه ترگمان]آب و هوا سفر ما را به کنار دریا ضایع کرده بود
[ترجمه گوگل]آب و هوا سفر ما را به ساحل رفع کرد

12. The town was Redcar, a seaside resort on the Cleveland coast.
[ترجمه ترگمان]این شهر Redcar، یک پاتوق ساحلی در ساحل کلیولند بود
[ترجمه گوگل]شهر Redcar، ساحلی ساحلی در ساحل کلیولند بود

13. I had a grand day out at the seaside.
[ترجمه ترگمان]من یک روز بزرگ در کنار دریا داشتم
[ترجمه گوگل]روز خوبی در ساحل داشتم

14. The town turned from a small seaside resort into a major commercial centre when oil was discovered.
[ترجمه ترگمان]زمانی که نفت کشف شد، شهر از یک منطقه ساحلی کوچک به مرکز تجاری اصلی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که نفت کشف شد، شهر از یک رفت و آمد مکرر ساحلی به مرکز تجاری بزرگ تبدیل شد

15. Brighton is a famous seaside resort.
[ترجمه ترگمان]برای تن یک پناه گاه ساحلی مشهور است
[ترجمه گوگل]برتون یک معبد ساحلی مشهور است

پیشنهاد کاربران

ساحل

کنار دریا

دریا کنار
کنار دریا
فرقی نداره


کلمات دیگر: