1. The party leader is elected by secret ballot .
[ترجمه ترگمان]رهبر حزب با رای مخفی انتخاب می شود
[ترجمه گوگل]رهبر حزب با رای مخفی انتخاب می شود
2. The chairman was elected by secret ballot.
[ترجمه ترگمان]رئیس از طریق رای گیری مخفی انتخاب شد
[ترجمه گوگل]رئیس با رای مخفی انتخاب شد
3. The club members held a secret ballot to choose the chairperson.
[ترجمه ترگمان]اعضای این باشگاه یک رای گیری مخفی برای انتخاب رئیس برگزار کردند
[ترجمه گوگل]اعضای باشگاه انتخابی مخفی برای انتخاب رئیس انتخاب کردند
4. The chairperson is chosen by secret ballot .
[ترجمه ترگمان]رئیس با رای مخفی انتخاب می شود
[ترجمه گوگل]رئیس توسط رای مخفی انتخاب شده است
5. The jury cast their vote by secret ballot.
[ترجمه ترگمان]هیات داوران رای گیری خود را با رای مخفی انجام دادند
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه، رای خود را با رای مخفی پخش می کند
6. In a secret ballot of reporters who have covered both, Dole would probably defeat President Clinton.
[ترجمه ترگمان]در یک رای گیری مخفی از خبرنگارانی که هر دو را پوشش داده اند، دول احتمالا رئیس جمهور کلینتون را شکست خواهد داد
[ترجمه گوگل]دال احتمالا در انتخابات مخفی خبرنگاران که هر دو را پوشش داده اند احتمالا رئیس جمهور کلینتون را شکست خواهد داد
7. Voting will be by secret ballot.
[ترجمه ترگمان]رای گیری از طریق رای گیری مخفی انجام خواهد شد
[ترجمه گوگل]رای گیری توسط رای مخفی برگزار خواهد شد
8. That would lead to a quick secret ballot on December just before the Strasbourg summit.
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به رای گیری مخفی فوری در ماه دسامبر، درست قبل از نشست استراسبورگ خواهد شد
[ترجمه گوگل]در دسامبر درست قبل از اجلاس استراسبورگ، منجر به یک رای مخالف سریع می شود
9. The secret ballot gave these students their first free opportunity to express opposition.
[ترجمه ترگمان]رای مخفی اولین فرصت آزاد دانشجویان برای ابراز مخالفت را به این دانشجویان داد
[ترجمه گوگل]رای مخفی به این دانشجویان اولین فرصت آزاد خود را برای ابراز مخالفت داد
10. The Matiba faction demanded a direct secret ballot of all party members while Odinga insisted on an indirect method.
[ترجمه ترگمان]جناح Matiba خواستار یک رای مخفی مستقیم از همه اعضای حزب شد در حالی که اودینگا اصرار داشت که روش غیر مستقیم داشته باشد
[ترجمه گوگل]جناح ماتیبا خواستار برگزاری انتخابات مخفیانه تمام اعضای حزب شد، در حالی که اوینگا بر روش غیرمستقیم اصرار داشت
11. The elections are by secret ballot, and an absolute majority is required.
[ترجمه ترگمان]انتخابات با رای مخفی انجام می شود و اکثریت مطلق مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]انتخابات توسط رای مخفی برگزار می شود و اکثریت مطلق لازم است
12. The government registered voters, vowed to respect the secret ballot and even invited critics to run against the regime.
[ترجمه ترگمان]دولت رای دهندگان را به ثبت رساند و قول داد که به صندوق مخفی احترام بگذارند و حتی از منتقدین هم دعوت کردند تا علیه این رژیم اقدام کنند
[ترجمه گوگل]دولت رأی دهندگان را ثبت کرد، قول داد که به رای مخفی احترام بگذارد و حتی منتقدان را نیز دعوت کرد تا علیه رژیم مبارزه کنند
13. On Dec. 5 the Congress voted by secret ballot on nine amendments to the Constitution.
[ترجمه ترگمان]در روز ۵ دسامبر، کنگره با رای مخفی به ۹ اصلاحیه قانون اساسی رای داد
[ترجمه گوگل]در تاریخ 5 دسامبر، کنگره با رای مخفی در 9 اصلاحیه قانون اساسی رایزنی کرد
14. The secret ballot was an important vehicle for freer elections.
[ترجمه ترگمان]رای گیری مخفی یک وسیله مهم برای انتخابات آزادتر بود
[ترجمه گوگل]رای مخفی یک وسیله مهم برای انتخابات آزاد بود
15. They reformed the voting system, and introduced a secret ballot.
[ترجمه ترگمان]آن ها سیستم رای گیری را اصلاح کردند و یک رای گیری مخفی را مطرح کردند
[ترجمه گوگل]آنها سیستم رأی گیری را اصلاح کردند و یک رای مخفی را معرفی کردند