توپ ها
balls
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• (vulgar slang) testes, testicles; courage, boldness; nonsense
see phrasal verb balls up .
if you balls up a task or activity, you do it very badly, making a lot of mistakes or doing it without any skill; an informal expression that some people find offensive.
see phrasal verb balls up .
if you balls up a task or activity, you do it very badly, making a lot of mistakes or doing it without any skill; an informal expression that some people find offensive.
جملات نمونه
1. balls up
(انگلیس - خودمانی) بد انجام دادن،ناشیانه انجام دادن
2. billiard balls clicked in the next room
در اتاق مجاور گوی های بیلیارد تق تق بهم می خوردند.
3. how did he manage to balls up such a simple job?
چطور از عهده ی کاری بدین سادگی برنیامد؟
4. the boys wadded their paper napkins into small balls
پسرها دستمال کاغذی های خود را مچاله کردند و به صورت گلوله های کوچک در آوردند.
5. She could not stop those balls from rolling round.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست این توپ ها را از چرخش دور نگه دارد
[ترجمه گوگل]او نتوانست جلوی چرخش آن توپ ها را بگیرد
[ترجمه گوگل]او نتوانست جلوی چرخش آن توپ ها را بگیرد
6. Local economists have looked into their crystal balls and seen something rather nasty.
[ترجمه ترگمان]اقتصاددانان محلی به گوی های بلورین خود نگاه کرده اند و چیزی نسبتا زننده دیده اند
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان محلی توپ های کریستالی خود را جستجو کرده اند و چیزی کاملاً زننده را مشاهده کرده اند
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان محلی توپ های کریستالی خود را جستجو کرده اند و چیزی کاملاً زننده را مشاهده کرده اند
7. Signs with three balls hang outside pawnbrokers' shops.
[ترجمه ترگمان]علائم با سه توپ آویزان در خارج از مغازه های pawnbrokers آویزان می شوند
[ترجمه گوگل]علامت های دارای سه توپ در خارج از محل فروش های پیاده آویزان هستند #39 ؛ مغازه ها
[ترجمه گوگل]علامت های دارای سه توپ در خارج از محل فروش های پیاده آویزان هستند #39 ؛ مغازه ها
8. What a balls you've made of it!
[ترجمه ترگمان]چه توپی کرده ای!
[ترجمه گوگل]چه توپهایی که #39 ساخته اید ، از آن ساخته اید!
[ترجمه گوگل]چه توپهایی که #39 ساخته اید ، از آن ساخته اید!
9. Trust me to balls up the interview!
[ترجمه ترگمان]! بهم اعتماد کن که مصاحبه رو خراب کنم
[ترجمه گوگل]به من اعتماد کن تا مصاحبه را بالا ببرم!
[ترجمه گوگل]به من اعتماد کن تا مصاحبه را بالا ببرم!
10. Rubber balls can be made to bound.
[ترجمه ترگمان] bound پلاستیکی ساخته میشه
[ترجمه گوگل]گلوله های لاستیکی را می توان به بند زد
[ترجمه گوگل]گلوله های لاستیکی را می توان به بند زد
11. Tennis balls and oranges are round.
[ترجمه ترگمان]تنیس و پرتقال گرد آمده اند
[ترجمه گوگل]توپ های تنیس و پرتقال ها گرد هستند
[ترجمه گوگل]توپ های تنیس و پرتقال ها گرد هستند
12. The model is an odd-looking structure of balls and rods.
[ترجمه ترگمان]این مدل یک ساختار عجیب و غریب از توپ و میله است
[ترجمه گوگل]مدل یک ساختار عجیب و غریب از توپ و میله است
[ترجمه گوگل]مدل یک ساختار عجیب و غریب از توپ و میله است
13. I didn't have the balls to ask.
[ترجمه ترگمان]جرات پرسیدن نداشتم
[ترجمه گوگل]من شماره 39 را ندارم ؛ توپهایی را که می توانم بپرسم ندارم
[ترجمه گوگل]من شماره 39 را ندارم ؛ توپهایی را که می توانم بپرسم ندارم
14. Hedgehogs are like prickly balls.
[ترجمه ترگمان]Hedgehogs مثل تخم های ریزی هستن
[ترجمه گوگل]خارپشت ها مانند گلوله های خاردار هستند
[ترجمه گوگل]خارپشت ها مانند گلوله های خاردار هستند
15. Shape the dough into small balls.
[ترجمه ترگمان]خمیر را به توپ های کوچک شکل دهید
[ترجمه گوگل]خمیر را به شکل گلوله های کوچک درآورید
[ترجمه گوگل]خمیر را به شکل گلوله های کوچک درآورید
پیشنهاد کاربران
تخم ! خایه ! توپ
خایه مرد. تخم مرد
If you have the balls
اگر مصمم هستید، اگر شجاع هستید.
اگر مصمم هستید، اگر شجاع هستید.
۱. توپ ها
Colorful balls
۲. بیضه - خایه - تخم
Suck my balls
۳. خروج منی - ارضا شدن - cum_ejaculate
Balls deep in pussy
Colorful balls
۲. بیضه - خایه - تخم
Suck my balls
۳. خروج منی - ارضا شدن - cum_ejaculate
Balls deep in pussy
مجالس رقص و پایکوبی، جشنی ک در آن ب نیت رقصیدن میروند.
کلمات دیگر: