1. A meretricious populism and pretentious sectarianism have between them squeezed out everything else.
[ترجمه ترگمان]یک ابتذال meretricious و فرقه گرایی pretentious بین آن ها همه چیز دیگر را فشرده می کند
[ترجمه گوگل]پوپولیسم مبهم و فرقه گرایی ظالمانه بین آنها همه چیز را فشرده کرده است
2. The Baptists, for instance, abandoned their sectarianism, and the Methodists their Anglican heritage.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، فرقه تعمید، فرقه گرایی خود را رها کرده و Methodists Anglican را به ارث برده است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، باپتیست ها فرقه گرایی خود را ترک کردند و متدیست ها میراث Anglican خود را
3. He condemned religious sectarianism.
[ترجمه ترگمان]او فرقه گرایی مذهبی را محکوم کرد
[ترجمه گوگل]او فرقه گرایی مذهبی را محکوم کرد
4. As for them encouraging sectarianism, his letter is a nonpareil in its bigotry and insensitivity.
[ترجمه ترگمان]در مورد آن ها که فرقه گرایی را تشویق می کنند، نامه اش به تعصب و عدم حساسیت آن nonpareil است
[ترجمه گوگل]همانطور که برای تشویق فرقه گرایی به آنها احترام می گذارند، نامه ای از او به عنوان بی عاطفه و بی حساسیت است
5. Not only will the problem of sectarianism be solved, but many other problems as well.
[ترجمه ترگمان]نه تنها مشکل فرقه گرایی حل خواهد شد، بلکه بسیاری از مشکلات دیگر نیز حل خواهد شد
[ترجمه گوگل]نه تنها مشکل فرقه گرایی حل خواهد شد، بلکه بسیاری از مشکلات دیگر نیز خواهد بود
6. Sectarianism lingers on in Northern Ireland, bits of Scotland and some English cities like Liverpool.
[ترجمه ترگمان]فرقه گرایی در ایرلند شمالی، قسمت هایی از اسکاتلند و برخی شهره ای انگلستان مانند لیورپول می ماند
[ترجمه گوگل]فرقه گرایی در ایرلند شمالی، بیت اسکاتلند و برخی از شهرهای انگلیسی مانند لیورپول ادامه دارد
7. After being overcome, subjectivism and sectarianism crop up again and have to be overcome again.
[ترجمه ترگمان]پس از مغلوب شدن، subjectivism و فرقه گرایی دوباره بالا می روند و باید دوباره مغلوب شوند
[ترجمه گوگل]پس از غلبه بر آن، سوژه گرایی و فرقه گرایی دوباره رو به رو می شود و دوباره باید بر آن غلبه کرد
8. Let me now speak about the question of sectarianism.
[ترجمه ترگمان]حالا اجازه بدهید درباره مساله sectarianism صحبت کنم
[ترجمه گوگل]بگذارید در مورد مسئله فرقه گرایی صحبت کنم
9. Then there is another phenomenon called sectarianism.
[ترجمه ترگمان]سپس پدیده دیگری به نام فرقه گرایی وجود دارد
[ترجمه گوگل]سپس پدیده دیگری به نام فرقه گرایی وجود دارد
10. What are the remnants of inner - Party sectarianism?
[ترجمه ترگمان]بقایای فرقه گرایی حزب درونی چیست؟
[ترجمه گوگل]بقایای فرقه گرایی داخلی حزب چه هستند؟
11. Isn't this indulging in sectarianism?
[ترجمه ترگمان]این چیزی نیست که توی \"sectarianism\" باشه؟
[ترجمه گوگل]آیا این فرقه گرایی غرقه نیست؟
12. Fleeting has twice already suffered rejections from the present board of directors amid allegations of sectarianism.
[ترجمه ترگمان]fleeting تاکنون دو بار از هیات مدیره کنونی در میان اتهامات فرقه گرایی رنج برده است
[ترجمه گوگل]در حالی که اتهامات فرقه گرایی از سوی هیئت مدیره کنونی، دو برابر فوری گذشته، رد شده است
13. But both communities must recognise the cancerous effect of sectarianism, taken to these extremes.
[ترجمه ترگمان]اما هر دو جوامع باید اثر سرطانی فرقه گرایی را تشخیص دهند و به این افراط گرایانه برده شوند
[ترجمه گوگل]اما هر دو جوامع باید اثرات سرطانی فرقه گرایی را که به این افراط گرایی برسد، تشخیص دهند
14. They were not torn by the strife and dissension produced by sectarianism seen in so many other places at that time.
[ترجمه ترگمان]آن ها با اختلاف و اختلاف فرقه ای ایجاد شده توسط فرقه گرایی که در آن زمان در بسیاری از مکان های دیگر دیده شده بود، پاره نشدند
[ترجمه گوگل]آنها توسط نزاع و اختلافات تولید شده توسط فرقه گرایی دیده شده در بسیاری از نقاط دیگر در آن زمان پاره نشده بود