کلمه جو
صفحه اصلی

remonstration


معنی : نکوهش
معانی دیگر : نکوهش

انگلیسی به فارسی

نکوهش


ارتقاء، نکوهش


انگلیسی به انگلیسی

• act of expressing objection, act of making a statement of protest; expression of protest, statement of objection

مترادف و متضاد

نکوهش (اسم)
reproof, criticism, remonstrance, remonstration

جملات نمونه

1. The President became vehement in his remonstration.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور سخت خشمگین شد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در تحقق این موضوع شدید شد

2. Their combined remonstrations had as much effect on him as bugs have on windshields.
[ترجمه ترگمان]remonstrations مرکب آن ها به اندازه حشرات روی او اثر گذاشته بود
[ترجمه گوگل]اصلاحات ترکیبی آنها بر روی وی تاثیر زیادی بر روی شیشه های شیشه ای داشته است

3. Meandering wildly, I provoked yells of annoyance and remonstration from passing motorists.
[ترجمه ترگمان]دیوانه وار فریاد کشیدم و صدای فریاد annoyance و remonstration را از پشت سر آلن motorists رد کردم
[ترجمه گوگل]با عجله و غم و اندوه، من از تحریک رعد و برق و تحرک ناشی از رانندگان رانده شدم

4. The sound of breaking glass - muffled remonstrations.
[ترجمه ترگمان]صدای شکستن شیشه
[ترجمه گوگل]صدای شکستن شیشه - تجدید محاصره

5. Therefore, this paper analyzes Wang's art of remonstration and persuasion from the angle of rhetoric inference, and discusses its law and characteristics.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این مقاله به تحلیل هنر remonstration و ترغیب از زاویه استنباط معانی اشاره می کند و در مورد قانون و ویژگی های آن بحث می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، در این مقاله، هنر ارتقای و تحلیل وانگ از زاویه استنتاج لفظی، و قانون و ویژگی های آن مورد بررسی قرار می گیرد

6. I could often hear the teacher's voice in the nest room, remonstration about some unimportant matter.
[ترجمه ترگمان]من اغلب می توانستم صدای معلم را در اتاق لانه بشنوم، و در مورد یک موضوع بی اهمیت صحبت کنم
[ترجمه گوگل]من اغلب می توانستم صدای معلم را در اتاق لانه صدا بزنم، اصلاحاتی در مورد برخی موارد غیر مهم انجام دادم

7. In essence, this categorical imperative is an expression of the oft-heard moral remonstration: ‘what if everybody did that?
[ترجمه ترگمان]در اصل، این امر قطعی یک بیان از remonstration اخلاقی تکراری است: \" اگر همه این کار را می کردند چه؟
[ترجمه گوگل]در اصل، این ضرورت قطعی بیانگر ارتقای اخلاقی است که اغلب شنیده می شود �چه بسا اگر همه آن را انجام دادند؟


کلمات دیگر: