(معمولا در مورد کشورهای امریکای لاتین) کشوری که از نظر سیاسی متزلزل است و اقتصاد آن متکی به یک محصول است، جمهوری موزی
banana republic
(معمولا در مورد کشورهای امریکای لاتین) کشوری که از نظر سیاسی متزلزل است و اقتصاد آن متکی به یک محصول است، جمهوری موزی
انگلیسی به فارسی
(بهطور معمول درمورد کشورهای آمریکای لاتین) کشوری که از نظر سیاسی متزلزل است و اقتصاد آن متکی به یک محصول است، جمهوری موزی
جمهوری موز
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a small, often politically unstable Central American country with a one-crop economy that is controlled by foreign capital (used as a derogatory label).
• country economically dependent on a single export (usually run by a military government or a dictator); country which grows bananas
if you refer to a country as a banana republic, you mean that it is economically poor and politically unimportant or unstable.
if you refer to a country as a banana republic, you mean that it is economically poor and politically unimportant or unstable.
جملات نمونه
1. The Agency had huge collections of intelligence on banana republics and their leaders.
[ترجمه ترگمان]این آژانس مجموعه عظیمی از اطلاعات در مورد جمهوری موز و رهبران آن ها داشت
[ترجمه گوگل]آژانس اطلاعات عظیمی از جمهوری های موز و رهبران آنها را در اختیار داشت
[ترجمه گوگل]آژانس اطلاعات عظیمی از جمهوری های موز و رهبران آنها را در اختیار داشت
2. If investors decide that we're a banana republic whose politicians can't or won't come to grips with long-term problems, they will indeed stop buying our debt.
[ترجمه ترگمان]اگر سرمایه گذاران تصمیم بگیرند که ما یک جمهوری موز هستیم که سیاستمداران آن نمی توانند با مشکلات بلند مدت دست و پنجه نرم کنند، در واقع خریدن بدهی خود را متوقف خواهند کرد
[ترجمه گوگل]اگر سرمایه گذاران تصمیم بگیرند که ما #39 هستیم ، جمهوری موزی هستیم که سیاستمداران نمی توانند با مشکلات طولانی مدت روبرو شوند ، آنها واقعاً خرید بدهی ما را متوقف می کنند
[ترجمه گوگل]اگر سرمایه گذاران تصمیم بگیرند که ما #39 هستیم ، جمهوری موزی هستیم که سیاستمداران نمی توانند با مشکلات طولانی مدت روبرو شوند ، آنها واقعاً خرید بدهی ما را متوقف می کنند
3. The rhinos will always be there, but Banana Republic might be as well.
[ترجمه ترگمان]کرگدن ها همیشه در آنجا خواهند بود، اما جمهوری موز نیز ممکن است خوب باشد
[ترجمه گوگل]
[ترجمه گوگل]
4. Employers included a Quiznos sandwich shop and Banana Republic, the friend said.
[ترجمه ترگمان]دوست گفت که کارفرمایان یک مغازه ساندویچ Quiznos و جمهوری موز داشتند
[ترجمه گوگل]این دوست گفت: کارفرمایان شامل یک ساندویچ فروشی Quiznos و Banana Republic هستند
[ترجمه گوگل]این دوست گفت: کارفرمایان شامل یک ساندویچ فروشی Quiznos و Banana Republic هستند
5. Before Castro, Cuba was considered something of a banana republic.
[ترجمه ترگمان]قبل از کاسترو، کوبا به عنوان یک جمهوری در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]قبل از کاسترو ، کوبا چیزی مانند جمهوری موز در نظر گرفته می شد
[ترجمه گوگل]قبل از کاسترو ، کوبا چیزی مانند جمهوری موز در نظر گرفته می شد
6. Banana republic, here we come.
[ترجمه ترگمان] جمهوری موزی \"، رسیدیم\"
[ترجمه گوگل]جمهوری موز ، اینجا هستیم
[ترجمه گوگل]جمهوری موز ، اینجا هستیم
7. The guy has more titles than the leader of a banana republic.
[ترجمه ترگمان]این مرد لقب بیشتری نسبت به رهبر یک جمهوری موز دارد
[ترجمه گوگل]این مرد عناوین بیشتری نسبت به رهبر جمهوری موز دارد
[ترجمه گوگل]این مرد عناوین بیشتری نسبت به رهبر جمهوری موز دارد
8. This is proof of the erosive effects of past inflation rate which climbed to banana republic levels in the 1970s.
[ترجمه ترگمان]این امر اثباتی بر اثرات مخرب نرخ تورم پیشین است که در دهه ۱۹۷۰ به سطوح جمهوری اسلامی صعود کرد
[ترجمه گوگل]این اثبات اثرات فرسایشی نرخ تورم گذشته است که در دهه 1970 به سطح جمهوری موز صعود کرد
[ترجمه گوگل]این اثبات اثرات فرسایشی نرخ تورم گذشته است که در دهه 1970 به سطح جمهوری موز صعود کرد
9. Twenty-five years ago Paul Keating, the country's treasurer (finance minister)[Sentence dictionary], declared that if Australia failed to reform it would become a banana republic.
[ترجمه ترگمان]بیست و پنج سال پیش پائول کیتینگ (وزیر دارایی)این کشور اعلام کرد که اگر استرالیا در اصلاح آن ناکام بماند، تبدیل به جمهوری موز خواهد شد
[ترجمه گوگل]بیست و پنج سال پیش پل کیتینگ ، خزانه دار شماره 39 کشور (وزیر دارایی) [فرهنگ لغت جمله] ، اعلام کرد که اگر استرالیا نتواند اصلاح شود ، به یک جمهوری موز تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]بیست و پنج سال پیش پل کیتینگ ، خزانه دار شماره 39 کشور (وزیر دارایی) [فرهنگ لغت جمله] ، اعلام کرد که اگر استرالیا نتواند اصلاح شود ، به یک جمهوری موز تبدیل می شود
10. The U. S. recession exacerbated a multiyear sales decline at the company's two largest brands, Old Navy and Gap, and sent sales into negative territory at its more upscale Banana Republic chain.
[ترجمه ترگمان]U اس رکود یک کاهش فروش چند ساله را در دو برند بزرگ شرکت، نیروی دریایی قدیمی و گپ کاهش داد و فروش را به منطقه ای منفی در زنجیره upscale جمهوری تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی ایالات متحده ، کاهش فروش چند ساله در دو مارک بزرگ شرکت شماره 39 ، Old Navy و Gap را تشدید کرد و فروش در زنجیره مجلل جمهوری Banana جمهوری خود را به مناطق منفی ارسال کرد
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی ایالات متحده ، کاهش فروش چند ساله در دو مارک بزرگ شرکت شماره 39 ، Old Navy و Gap را تشدید کرد و فروش در زنجیره مجلل جمهوری Banana جمهوری خود را به مناطق منفی ارسال کرد
11. Who would have thought that America's largest state, a state whose economy is larger than that of all but a few nations, could so easily become a banana republic?
[ترجمه ترگمان]چه کسی فکر می کرد که بزرگ ترین ایالت آمریکا، دولتی که اقتصاد آن بزرگ تر از چند کشور است، می تواند به راحتی به جمهوری موز تبدیل شود؟
[ترجمه گوگل]چه کسی فکر می کند که بزرگترین ایالت #39 آمریکا ، کشوری که اقتصاد آن از همه کشورها به جز چند کشور بزرگتر است ، به همین راحتی می تواند به یک جمهوری موز تبدیل شود؟
[ترجمه گوگل]چه کسی فکر می کند که بزرگترین ایالت #39 آمریکا ، کشوری که اقتصاد آن از همه کشورها به جز چند کشور بزرگتر است ، به همین راحتی می تواند به یک جمهوری موز تبدیل شود؟
12. For the Chinese, the United States looks increasingly like a banana republic by comparison.
[ترجمه ترگمان]برای چینی ها، آمریکا به طور فزاینده ای شبیه به جمهوری موز است
[ترجمه گوگل]از نظر چینی ها ، ایالات متحده به طور فزاینده ای شبیه جمهوری موز است
[ترجمه گوگل]از نظر چینی ها ، ایالات متحده به طور فزاینده ای شبیه جمهوری موز است
13. No one is treating the Mexican federal government like a banana republic or a basket case or thinking that the Canadian government would have done so much better.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس با دولت فدرال مکزیک مانند یک جمهوری موز یا یک پرونده سبد خرید نمی کند و یا فکر می کند که دولت کانادا این کار را بسیار بهتر انجام می دهد
[ترجمه گوگل]هیچ کس با دولت فدرال مکزیک مانند جمهوری موز یا سبد سبد رفتار نمی کند یا فکر نمی کند که دولت کانادا خیلی بهتر عمل کرده باشد
[ترجمه گوگل]هیچ کس با دولت فدرال مکزیک مانند جمهوری موز یا سبد سبد رفتار نمی کند یا فکر نمی کند که دولت کانادا خیلی بهتر عمل کرده باشد
14. On hearing her routine, Christopher Hitchens, a polemicist, remarked that "when comedians flatter the president, they become court jesters, and the country becomes a banana republic. "
[ترجمه ترگمان]\"کریستوفر Hitchens\" (polemicist،)با شنیدن برنامه روتین خود اظهار داشت: \" هنگامی که کمدین ها رئیس جمهور را راضی می کنند، دلقک درباری می شوند و کشور تبدیل به جمهوری موز می شود \"
[ترجمه گوگل]با شنیدن روال کار او ، کریستوفر هیتچنس ، یک جدال شناس ، اظهار داشت: وقتی کمدین ها رئیس جمهور را چاپلوس می کنند ، آنها مزخرف دربار می شوند و کشور به یک جمهوری موز تبدیل می شود quot؛
[ترجمه گوگل]با شنیدن روال کار او ، کریستوفر هیتچنس ، یک جدال شناس ، اظهار داشت: وقتی کمدین ها رئیس جمهور را چاپلوس می کنند ، آنها مزخرف دربار می شوند و کشور به یک جمهوری موز تبدیل می شود quot؛
15. In this sense, those bridges to nowhere are a sort of benevolent inefficiency, a form of waste that, just maybe, keeps us from becoming a banana republic.
[ترجمه ترگمان]به این معنی که این پل ها به هیچ کجا تبدیل به ناکارآمدی و نوعی ناکارآمدی شده اند، نوعی از زباله که شاید ما را از تبدیل شدن به یک جمهوری موز نگه می دارد
[ترجمه گوگل]به این معنا ، آن پل ها به هیچ کجا نوعی ناکارآمدی خیرخواهانه است ، نوعی زباله که شاید فقط ، ما را از تبدیل شدن به یک جمهوری موز باز می دارد
[ترجمه گوگل]به این معنا ، آن پل ها به هیچ کجا نوعی ناکارآمدی خیرخواهانه است ، نوعی زباله که شاید فقط ، ما را از تبدیل شدن به یک جمهوری موز باز می دارد
کلمات دیگر: