رجوع شود به: ballyhoo
bally
رجوع شود به: ballyhoo
انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: ballyhoo
بالی
انگلیسی به انگلیسی
• damned, mild for bloody (slang)
جملات نمونه
1. I bally well hope he finds the money he owes me.
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که اون پولی که به من بدهکاره رو پیدا کنه
[ترجمه گوگل]خیلی خوب امیدوارم که پولی را پیدا کند که به من بدهکار است
[ترجمه گوگل]خیلی خوب امیدوارم که پولی را پیدا کند که به من بدهکار است
2. She made it sound like bally madness.
[ترجمه ترگمان]او آن را شبیه یک دیوانه بالی کرد
[ترجمه گوگل]او این صدا را شبیه جنون بیلی کرد
[ترجمه گوگل]او این صدا را شبیه جنون بیلی کرد
3. Bally Entertainment Corp. is a hotel and casino operator.
[ترجمه ترگمان]شرکت سرگرمی Bally یک هتل و اپراتور کازینو است
[ترجمه گوگل]شرکت بالی سرگرمی یک اپراتور هتل و کازینو است
[ترجمه گوگل]شرکت بالی سرگرمی یک اپراتور هتل و کازینو است
4. It's a bally nuisance!
[ترجمه ترگمان]این مایه رنجش بالی است!
[ترجمه گوگل]این #39 ؛ یک مزاحمت بیلی است!
[ترجمه گوگل]این #39 ؛ یک مزاحمت بیلی است!
5. Cliff: Come to Bally Total Fitness!
[ترجمه ترگمان](کلیف): بستگی به تناسب اندام کامل دارد!
[ترجمه گوگل]Cliff به Bally Total Fitness بیا!
[ترجمه گوگل]Cliff به Bally Total Fitness بیا!
6. But the hard-headed Dad (an able Gary Lewis), who steadfastly refuses to cross the picket lines, all too quickly caves in to Billy's "bally" dream, turning into a blubbering imbecile in the process.
[ترجمه ترگمان]اما پدر سرسخت (یک گری لوییس)که به سرعت از خط زنجیر عبور می کند، خیلی زود به خواب بیلی می رود و در حال تبدیل به یک احمق گریه و زاری در این فرآیند است
[ترجمه گوگل]اما پدر سر سخت (گری لوئیس توانا) ، که سرسختانه از عبور از خطوط حمل و نقل سر باز می زند ، خیلی زود به بیلی #39؛ s ballyquot؛ رویا ، تبدیل به یک ماسک چربی در روند
[ترجمه گوگل]اما پدر سر سخت (گری لوئیس توانا) ، که سرسختانه از عبور از خطوط حمل و نقل سر باز می زند ، خیلی زود به بیلی #39؛ s ballyquot؛ رویا ، تبدیل به یک ماسک چربی در روند
7. What a bally ( or blinking ) nuisance.
[ترجمه ترگمان]چه چیزی آزار دهنده است (یا پلک زدن)
[ترجمه گوگل]چه دردسری بیلی (یا چشمک زدن) است
[ترجمه گوگل]چه دردسری بیلی (یا چشمک زدن) است
8. I knew that Bally was doing something here in China.
[ترجمه ترگمان] میدونستم که \"Bally\" داره یه کاری تو چین انجام میده
[ترجمه گوگل]من می دانستم که بالی در چین در حال انجام کاری است
[ترجمه گوگل]من می دانستم که بالی در چین در حال انجام کاری است
9. Whose bally fault is that?
[ترجمه ترگمان]تقصیر کی بود؟
[ترجمه گوگل]تقصیر بیلی از کیست؟
[ترجمه گوگل]تقصیر بیلی از کیست؟
10. I'm too bally tired.
[ترجمه ترگمان]من زیادی خسته شدم
[ترجمه گوگل]من #39 ؛ خیلی خسته ام
[ترجمه گوگل]من #39 ؛ خیلی خسته ام
11. Haven't had fillet steak on the menu for so long I've forgotten the bally taste.
[ترجمه ترگمان]خیلی وقته که استیک درست نکرده بودم که طعم bally رو از یاد برده بودم
[ترجمه گوگل]پناهگاه #39 ؛ مدت زیادی استیک فیله روی منو داشت ، من #39 ؛ طعم غذاخوری را فراموش نکردم
[ترجمه گوگل]پناهگاه #39 ؛ مدت زیادی استیک فیله روی منو داشت ، من #39 ؛ طعم غذاخوری را فراموش نکردم
12. Equipment is to be used only under the supervision of bally staff.
[ترجمه ترگمان]تجهیزات تنها تحت نظارت پرسنل bally مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]تجهیزات فقط تحت نظارت کارکنان Bally استفاده می شود
[ترجمه گوگل]تجهیزات فقط تحت نظارت کارکنان Bally استفاده می شود
کلمات دیگر: