1. Anton von Werner, chief Secession opponent, was not an anti-semite.
[ترجمه ترگمان]آنتون فون ورنر، رقیب Secession، مخالف - نبود
[ترجمه گوگل]آنتون فون ورنر، رقیب اصلی رژیم، یک ضدانحصاری نبود
2. The 1900 Secession exhibition was significantly international, but still included only a minority of avant-garde paintings.
[ترجمه ترگمان]نمایشگاه Secession ۱۹۰۰ به طور قابل توجهی بین المللی بود، اما هنوز تنها اقلیتی از نقاشی های آوانگارد را در بر گرفته بود
[ترجمه گوگل]نمایشگاه 1900 نشست به طور قابل ملاحظه ای بین المللی بود، اما هنوز هم شامل تنها یک اقلیت نقاشی های آوانگارد بود
3. At first, the Soviets refused to accept Lithuania's secession as an accomplished fact.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا روس ها از پذیرش جدایی لیتوانی به عنوان یک واقعیت موفق امتناع کردند
[ترجمه گوگل]در ابتدا شوروی ها حاضر به پذیرش جدایی لیتوانی نشدند
4. It was southern secession that precipitated emancipation and an end to federal support of slavery.
[ترجمه ترگمان]این جدایی از جنوب بود که آزادی را تسریع کرد و به حمایت فدرال از برده داری پایان داد
[ترجمه گوگل]این جدایی جنوبی بود که باعث رهایی و پایان دادن به حمایت فدرال از برده داری شد
5. They want secession from the union, not a new treaty binding them into it.
[ترجمه ترگمان]آن ها خواستار جدایی از اتحادیه هستند، نه یک معاهده جدید که آن ها را به آن پیوند می دهد
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند از اتحادیه جدا شوند، نه یک معاهده جدید که آنها را به آن ملحق سازد
6. South Carolina led the way, declaring for secession on December 20, i86o.
[ترجمه ترگمان]کارولینای جنوبی به این ترتیب راه را به پیش گرفت و خواستار جدایی در ۲۰ دسامبر i۸۶o شد
[ترجمه گوگل]کارولینای جنوبی راه را به راه انداخت، اعلام کرد که در تاریخ 20 دسامبر، i86o را ترک کند
7. Did it lead to secession and the Civil War?
[ترجمه ترگمان]آیا این جنگ منجر به جدایی و جنگ داخلی شد؟
[ترجمه گوگل]آیا منجر به جدایی و جنگ داخلی شد؟
8. A vote in favour of secession would be carried subject to a two-thirds majority of the republic's total electorate.
[ترجمه ترگمان]رای گیری به نفع انفصال تا دو سوم از رای دهندگان کل جمهوری ادامه خواهد یافت
[ترجمه گوگل]رأی دادن به نفع جدایی، تحت تاثیر اکثریت دو سوم اکثریت رای دهندگان جمهوری قرار خواهد گرفت
9. State law requires secession support by a majority of voters citywide and in the Valley before a breakaway can be completed.
[ترجمه ترگمان]قانون دولتی نیازمند حمایت از سوی اکثریت رای دهندگان در سطح شهر و در دره قبل از تکمیل جدایی است
[ترجمه گوگل]قانون ایالتی، اکثریت رای دهندگان را در سراسر کشور و در دره قبل از انحلال، می بایست حمایت از انحلال داشته باشد
10. Last month the Southern party, which advocates secession, won its first mayoral victory, in a village in Alabama.
[ترجمه ترگمان]ماه گذشته، حزب جنوبی که از جدایی حمایت می کند اولین پیروزی شهرداری خود را در یک روستا در آلاباما به دست آورد
[ترجمه گوگل]در ماه گذشته، حزب جنوبی، که طرفدار جدایی است، اولین پیروزی شهرداری خود را در روستای آلاباما به دست آورد
11. More recently, the threat of Quebec's secession confronted the country with the very real possibility of political breakup.
[ترجمه ترگمان]اخیرا، تهدید جدایی کبک با احتمال بسیار واقعی فروپاشی سیاسی، با این کشور روبرو شد
[ترجمه گوگل]اخیرا تهدید جدایی کبک به کشور با احتمال بسیار واقعی سقوط سیاسی مواجه است
12. The secession of some southern states from the USA in the 1860s led to the civil war.
[ترجمه ترگمان]جدایی برخی از ایالات جنوبی از آمریکا در دهه ۱۸۶۰ منجر به جنگ داخلی شد
[ترجمه گوگل]جدایی برخی از ایالت های جنوبی از ایالات متحده در دهه 1860 منجر به جنگ داخلی شد
13. Nevertheless, no sovereign State can tolerate secession.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، هیچ کشور مستقلی نمی تواند جدایی را تحمل کند
[ترجمه گوگل]با این وجود، هیچ کشوری مستقل نمی تواند تحمل کند
14. Buthelezi for his part warned that Kwazulu would consider secession if constitutional negotiations did not guarantee adequate self-determination in a federal structure.
[ترجمه ترگمان]بوتلیزی به نوبه خود هشدار داد که اگر مذاکرات قانون اساسی خودمختاری کافی را در یک ساختار فدرال تضمین نکند، kwazulu تجزیه را در نظر خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]بوتهلیزی در بخش دیگری هشدار داد که اگر واشنگتن قانون اساسی در یک ساختار فدرال صلاحیت خودکفایی را تضمین کند، مجازات خواهد شد
15. The daily papers teemed with the dreary records of secession. . . .
[ترجمه ترگمان]کاغذهای روزانه را در دفتر خاطرات تلخ جدائی فرا می خواندند،
[ترجمه گوگل]مقالات روزانه با سوابق مبهم جدایی ناپذیر روبرو شد