کلمه جو
صفحه اصلی

utopianism


معنی : خیال پرستی
معانی دیگر : رویاگرایی، آرمانشهرگرایی، utopism خیالبافی، تهیه طرح های غیر عملی برای اصلاحات

انگلیسی به فارسی

روحانیون، خیال پرستی، تهیه طرح های غیر عملی برای اصلاحات


( utopism ) خیالبافی، تهیه طرح های غیر عملی برای اصلاحات


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a utopian's ideas of social and political perfection.

• unrealistic aspiration for ideal political and social conditions

مترادف و متضاد

خیال پرستی (اسم)
castle building, daydreaming, wool-gathering, stargazing, dreaminess, stardust, confabulation, romanticism, utopia, utopianism

جملات نمونه

1. They lie not in state socialist utopianism but in a respect for free competition.
[ترجمه ترگمان]آن ها در کشورهای سوسیالیست دولتی نیستند، بلکه نسبت به رقابت آزاد احترام می گذارند
[ترجمه گوگل]آنها دروغ نمیگویند، بلکه در احترام به رقابت آزاد قرار دارند

2. There is an element of utopianism in drafting such proposals, though I believe these ideas are worth pursuing.
[ترجمه ترگمان]در تهیه پیش نویس این پیشنهادها یک عنصر وجود دارد، با این حال من معتقدم که این ایده ها ارزش پی گیری را دارند
[ترجمه گوگل]در تهیه پیشنویس چنین پیشنهادی عنصر utopianism وجود دارد، هر چند من اعتقاد دارم که این ایده ها باید به دنبال آن باشند

3. Now I know Utopianism has recently had a bad press.
[ترجمه ترگمان] حالا میدونم که \"Utopianism\" اخیرا یه خبر بد داشته
[ترجمه گوگل]در حال حاضر من می دانم که اوتوییسم اخیرا مطبوعات بدی داشته است

4. The Situationists' strategy consisted of an exploratory utopianism - a kind of heuristic projection of a future society.
[ترجمه ترگمان]استراتژی situationists شامل یک طرح اکتشافی - نوعی طرح اکتشافی برای جامعه آینده بود
[ترجمه گوگل]استراتژی ستیزیگرایان شامل یک ایدئولوژی اکتشافی بود - نوعی پیش بینی اکتشافی یک جامعه آینده

5. Utopianism: This shit does not stink.
[ترجمه ترگمان]این لعنتی بوی گند نمی ده
[ترجمه گوگل]Utopianism این گوزن نمی خرد

6. Dialectic of the Chinese Revolution: From Utopianism to Hedonism, Stanford University Press, 199
[ترجمه ترگمان]Dialectic از انقلاب چین: از Utopianism تا hedonism، انتشارات دانشگاه استنفورد، ۱۹۹
[ترجمه گوگل]دیالکتیک انقلاب چینی از اوتوپیگرایی به هیدونیسم، دانشگاه استنفورد، 199

7. Francis Fukuyama has been accused of many things—triumphalism, utopianism, warmongering—but never a lack of ambition.
[ترجمه ترگمان]فرانسیس Fukuyama به بسیاری از چیزها متهم شده است - triumphalism، utopianism، warmongering - اما هرگز فاقد جاه طلبی است
[ترجمه گوگل]فرانسیس فوکویاما از بسیاری چیزها متضرر شده است: پیروزی، اتوپیایی، جنگ سرد - اما هرگز کمبود جاه طلبی

8. The accusations of utopianism, elitism, totalitarianism and sexism have constantly recurred.
[ترجمه ترگمان]اتهامات utopianism، elitism، totalitarianism و تبعیض جنسیتی به طور مداوم تکرار شده اند
[ترجمه گوگل]اتهامات اتوپیایی، نخبه گری، توتالیتاریسم و ​​جنبش جنسی دائما در حال وقوع است

9. Perhaps it was the clash of Third World beach and Dallas skyscraper which triggered my uncharitable scepticism about his extraordinary Utopianism.
[ترجمه ترگمان]شاید این درگیری ساحل سوم جهان و آسمان خراش دالاس بود که شک و تردیدهای ناخوشایندی را در مورد Utopianism خارق العاده او به وجود آورد
[ترجمه گوگل]شاید این برخورد سانحه سوم جهانی و آسمانخراش دالاس بود که منجر به شک و تردید من در مورد اوتونیسم فوق العاده او شد

10. Objectivity of the scientific and economic ilk has progressively driven out the Utopianism which had previously permeated science and technology.
[ترجمه ترگمان]عینیت گرایی علمی و اقتصادی به طور فزاینده ای the را که قبلا در علوم و فن آوری نفوذ کرده بودند، بیرون رانده بود
[ترجمه گوگل]اهداف علمی و اقتصادی به تدریج ریشه یابی یونانیسم است که قبلا علم و فن آوری را تحت تأثیر قرار داده است

11. The positive metaphors of harmony and strength afforded by the utopianism of the machine aesthetic were countered by negative metaphors of alienation.
[ترجمه ترگمان]استعاره مثبت هماهنگی و قدرت که توسط utopianism از زیبایی شناسی ماشین به دست آمد، با استعاره های منفی از بیگانگی اش مقابله شد
[ترجمه گوگل]استعاره های مثبت هماهنگی و استحکام که به وسیله اتوپیایی از زیبایی شناسی ماشین مطرح شد، با استعاره منفی بیگانگی مبارزه می کردند

12. In fact, this "middle-class" government is not only a subjective product characteristic of apriority and utopianism, but also has extreme strong class-consciousness.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، این \"دولت طبقه متوسط\" تنها یک ویژگی محصول ذهنی of و utopianism نیست، بلکه دارای سطح آگاهی بالایی نیز هست
[ترجمه گوگل]در حقیقت، این دولت 'طبقه متوسط' نه تنها یک محصول ذهنی است که مشخصهی پروری و اتوپیایی است، بلکه دارای آگاهی طبقاتی قوی است

13. It is combination of self - expression and self - restraint of pragmatism and utopianism.
[ترجمه ترگمان]آن ترکیبی از خویشتن داری و خویشتن داری از عملگرایی و utopianism است
[ترجمه گوگل]این ترکیبی از خود بیان و خودداری از پراگماتیسم و ​​اتوپیایی است

14. And it obviously betrayed, he believed, my own silly utopianism.
[ترجمه ترگمان] و واضحه که اون خیانت کرد، اون باور کرد که utopianism احمقانه منه
[ترجمه گوگل]و او به وضوح خیانت کرد، به اعتقاد او، خود منحرف کردن احمقانه من


کلمات دیگر: