کلمه جو
صفحه اصلی

senate


معنی : مجلس سنا
معانی دیگر : (s بزرگ) نام یکی از دو مجلس در کنگره ی امریکا (یکی به نام: the house of representatives و دیگری به نام the senate)، (در برخی ایالت های امریکا) مجلس سنای ایالتی، (برخی دانشگاه ها) کنکاش گروه، شورای منتخب، (در اصل) شورای ریش سفیدان، (روم باستان) شورای عالی دولتی، سنای روم

انگلیسی به فارسی

مجلس سنا


سنا، مجلس سنا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (cap.) the upper house of the legislature in the United States, Canada, and certain other countries.

(2) تعریف: a council with the highest legislative functions.

(3) تعریف: the place where such a body meets.

• parliament, legislature, council of citizens with lawmaking and deliberative functions (esp. the u.s. senate); house of parliament, building or hall in which a legislative body meets (esp. the chamber of the u.s. senate)
the senate is the smaller and more important of the two councils in the government of some countries, such as the united states of america.

مترادف و متضاد

مجلس سنا (اسم)
senate

جملات نمونه

1. the senate passed its own version of the tax bill
سنا متن لایحه ی مالیات مدونه ی خودش را تصویب کرد.

2. the senate passed upwards of 100 bills
مجلس سنا بیش از صد لایحه را به تصویب رساند.

3. the senate resolved that . . .
مجلس سنا تصویب کرد که . . .

4. the senate will convene tomorrow
مجلس سنا فردا جلسه خواهد داشت.

5. he announced for the senate
او نامزدی خود را برای سنا اعلام کرد.

6. he filed for the senate seat in iowa
او (رسما) خود را نامزد سناتوری ایالت ایوا کرد.

7. the bill passed the senate vote
لایحه از تصویب سنا گذشت.

8. the question before the senate
پیشنهاد مطرح شده در سنا

9. he accepted his draft as senate candidate
او قبول کرد که نامزد انتخابات سنا بشود.

10. when he came on the senate floor everyone applauded
وقتی به صحن سنا آمد همه کف زدند.

11. the treaty was disapproved by the senate
معاهده توسط مجلس سنا رد شد.

12. he was called to testify before the senate
او را احضار کردند که در مجلس سنا شهادت بدهد.

13. she was the first woman to win a senate seat
او اولین زنی بود که در مجلس سنا جا گرفت (بر مسند سناتوری نشست).

14. The senate adjourned for the summer.
[ترجمه ترگمان]مجلس سنا به پایان تابستان ختم شد
[ترجمه گوگل]سناتور برای تابستان متوقف شد

15. Her speech last night in the Senate drew an angry response.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی او در شب گذشته در مجلس سنا یک واکنش خشمگینانه را برانگیخت
[ترجمه گوگل]سخنرانی او در شب گذشته در مجلس سنا، پاسخ عصبی را به دست آورد

16. The Senate promptly approved the bill.
[ترجمه ترگمان]سنا فورا لایحه را تصویب کرد
[ترجمه گوگل]سنا سریعا این لایحه را تصویب کرد

17. The student senate voted to remove Fuller from office.
[ترجمه ترگمان]سنای این دانشجو به حذف فولر از دفتر رای داد
[ترجمه گوگل]سناتور دانشجویان برای حذف Fuller از دفتر رای دادند

18. Republicans captured three Senate seats that had been held by Democrats.
[ترجمه ترگمان]جمهوری خواهان سه کرسی سنا را که توسط حزب دموکرات برگزار شده بود، دستگیر کردند
[ترجمه گوگل]جمهوری خواهان سه کرسی سنا را که توسط دموکرات ها برگزار شد، دستگیر کردند

a member of the Iowa Senate

عضو مجلس سنای ایالت آیووا


the Faculty Senate

شورای منتخب استادان


پیشنهاد کاربران

مجلس سنا
سنا


کلمات دیگر: