کلمه جو
صفحه اصلی

worthily


معنی : بطور شایسته و در خور
معانی دیگر : بطور شایسته و در خور

انگلیسی به فارسی

بطور شایسته و در خور


انگلیسی به انگلیسی

• in a fair and decent manner

مترادف و متضاد

بطور شایسته و در خور (قید)
worthily

جملات نمونه

1. Question 170: How do they that worthily communicate in the Lord's Supper feed upon the body and blood of Christ therein?
[ترجمه ترگمان]سوال ۱۷۰: چگونه آن ها می توانند در شام خداوند با بدن و خون مسیح در آن ارتباط برقرار کنند؟
[ترجمه گوگل]سؤال 170 چگونه کسانی که در شأن خداوند با ارزش در ارتباط هستند، بر بدن و خون مسیح در آن تغذیه می کنند؟

2. We must prepare ourselves to finish worthily the marvelous design of the elect of twenty generations.
[ترجمه ترگمان]ما باید خود را آماده کنیم تا بهترین طرح را برای برگزیدگان بیست نسل به پایان برسانیم
[ترجمه گوگل]ما باید خودمان را آماده کنیم تا با طراحی شگفت انگیز انتخاب های نسل بیستر به خوبی به پایان برسیم

3. But Liu Xiangyang is the rescue point soldier worthily, is really "the boldness because of one's skill", participates has rescued and drilling him many times sets firm resolve very quickly: Rescue!
[ترجمه ترگمان]اما لیو Xiangyang یک سرباز نیروی نجات است و واقعا \"جسارت را به خاطر مهارت یک فرد\"، که در آن شرکت کرده است، نجات داده و به او کمک می کند خیلی سریع حل و فصل کند: نجات!
[ترجمه گوگل]اما لیو Xiangyang سرباز نجات نقطه ارزشمند است، واقعا جسارت به دلیل مهارت های خود، شرکت می کند نجات و حفاری او را چند بار تعیین می کند بسیار محکم حل و فصل بسیار سریع نجات!

4. Many daughters have done worthily, But you surpass them all.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دختران به راستی این کار را کرده اند، اما شما از همه مهم تر است
[ترجمه گوگل]بسیاری از دختران به خوبی انجام داده اند، اما همه آنها را پیشی می گیرید

5. I trust you will allow me to recompense worthily the devotion of your man.
[ترجمه ترگمان]من اطمینان دارم که شما به من اجازه خواهید داد که جبران خدمت به شما را جبران کنم
[ترجمه گوگل]من به شما اعتماد می کنم به من اجازه می دهد تا به قدردانی از احترام مرد خود احترام بگذارم

6. I have not achieved my goal in becoming chief constable, a rank I know I could have worthily held.
[ترجمه ترگمان]من به هدف خود در تبدیل شدن به ژاندارم اصلی دست نیافته هستم، مقامی که می دانم به راستی می توانستم برگزار کنم
[ترجمه گوگل]من اهداف خود را در تبدیل شدن به مشاور حقوقی به دست نیاورده ام، رتبه ای که می دانم که می توانم به خوبی آن را برگزار کنم

7. Then as my gift, which your true love has worthily purchased, take mydaughter.
[ترجمه ترگمان]پس به عنوان هدیه من، که عشق واقعی شما به خوبی خریداری شده است، mydaughter را بگیرید
[ترجمه گوگل]سپس به عنوان هدیه ای که عشق واقعی شما به خوبی خریداری شده، می شود

8. Facts have proved that, AB Corporation is the brave teacher who worthily a hard battle friendly.
[ترجمه ترگمان]حقایق ثابت کرده اند که، شرکت آرتور، یک معلم شجاع است که به طور مطلوب جنگ سختی را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]آمار ثابت شده است که AB Corporation معلم شجاع است که به اندازه ی یک دوست نداشتنی سخت است


کلمات دیگر: