(در گذشته - غیر نظامی که به همراه قشون به منظور دستفروشی یا فحشا حرکت می کرد) طفیلی لشگر، چنداول، اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند شخصغیرنظامی که ازدنبال اردومیرود
camp follower
(در گذشته - غیر نظامی که به همراه قشون به منظور دستفروشی یا فحشا حرکت می کرد) طفیلی لشگر، چنداول، اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند شخصغیرنظامی که ازدنبال اردومیرود
انگلیسی به فارسی
اشخاص غیرنظامی که همراه قشون حرکت میکنند
پیرو اردوگاه، فاحشه
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a civilian, esp. a prostitute, who follows an army from place to place in order to sell goods or services to the soldiers.
• (2) تعریف: any person who follows or is associated with a group or organization, but who is not a member of it; groupie.
• person who is a follower of a group but is not a member of it; salesman of provisions or prostitute who follow a military unit and provides service to said military crew
a camp follower is someone who does not officially belong to a particular group or organization but who is interested in it and supports it, often because it makes them feel important.
a camp follower is also a person who obtains money by travelling with a group of people such as an army and doing jobs for them.
a camp follower is someone who does not officially belong to a particular group or organization but who is interested in it and supports it, often because it makes them feel important.
a camp follower is also a person who obtains money by travelling with a group of people such as an army and doing jobs for them.
جملات نمونه
1. The camp followers however caused problems with the authorities.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، پیروان این کمپ مشکلاتی با مسئولان ایجاد کردند
[ترجمه گوگل]پیروان اردوغان، با مقامات، مشکلاتی ایجاد کردند
[ترجمه گوگل]پیروان اردوغان، با مقامات، مشکلاتی ایجاد کردند
2. Whether neighbour, camp follower or convenient snack, the wolves changed little as their owners were transformed.
[ترجمه ترگمان]چه همسایه، پیرو اردوگاه و چه میان وعده مناسب، وقتی که their تغییر کردند، گرگ ها تغییر کردند
[ترجمه گوگل]گرگ ها همسایه، پیروان اردوگاه و یا میان وعده های راحت تغییری نکردند، زیرا صاحبانشان تغییر یافتند
[ترجمه گوگل]گرگ ها همسایه، پیروان اردوگاه و یا میان وعده های راحت تغییری نکردند، زیرا صاحبانشان تغییر یافتند
3. Scattered among them were the camp followers: women and young boys driving loaded mules and donkeys.
[ترجمه ترگمان]در میان آنان، پیروان اردوگاه بودند: زنان و پسران جوان که قاطرها و الاغ ها را می راندند
[ترجمه گوگل]پراکنده در میان آنها پیروان اردوگاه زنان و پسران جوان بود که موش ها و الاغ ها را بارور می کردند
[ترجمه گوگل]پراکنده در میان آنها پیروان اردوگاه زنان و پسران جوان بود که موش ها و الاغ ها را بارور می کردند
4. Much of the hidden diversity of the ancient camp followers remains, silent and unaltered, within the stocks of today.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از تنوع پنهان حامیان اردوگاه باستانی، همچنان ساکت و بدون تغییر باقی می ماند
[ترجمه گوگل]بیشتر تنوع پنهان پیروان اردوگاه باستانی در میان ذخایر امروز باقی مانده است، سکوت و بی تغییر
[ترجمه گوگل]بیشتر تنوع پنهان پیروان اردوگاه باستانی در میان ذخایر امروز باقی مانده است، سکوت و بی تغییر
5. The majority of the camp followers were however, good honest women who were the wives and sweethearts of the troops.
[ترجمه ترگمان]با این حال اکثر هواداران اردوگاه زنان شریف و نجیبی بودند که همسران و عشاق سربازان بودند
[ترجمه گوگل]با این حال، اکثر پیروان اردوگاه، زنان صادق خوبی بودند که همسران و عزیزان سربازان بودند
[ترجمه گوگل]با این حال، اکثر پیروان اردوگاه، زنان صادق خوبی بودند که همسران و عزیزان سربازان بودند
6. As a camp follower I tried to get as close as possible to the front.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک پیرو کمپ سعی کردم تا جایی که ممکن بود نزدیک شوم
[ترجمه گوگل]به عنوان یک پیروان اردوگاه، سعی کردم تا حد ممکن به سمت جلو برسم
[ترجمه گوگل]به عنوان یک پیروان اردوگاه، سعی کردم تا حد ممکن به سمت جلو برسم
7. There's a lot more to Jefferson Airhead than rent-a-baggy camp followers.
[ترجمه ترگمان]برای جفرسون بسیار بیشتر از پیروان اردوی a است
[ترجمه گوگل]جفرسون Airhead خیلی بیشتر از پیروان اردوگاه اجاره ای است
[ترجمه گوگل]جفرسون Airhead خیلی بیشتر از پیروان اردوگاه اجاره ای است
8. Banks, accountants, advertising agencies and many other providers of professional services are the camp followers of the multinational army.
[ترجمه ترگمان]بانک ها، حسابداران، آژانس های تبلیغاتی و بسیاری دیگر از ارائهکنندگان خدمات حرفه ای، اعضای اردوگاه ارتش چند ملیتی هستند
[ترجمه گوگل]بانک ها، حسابداران، آژانس های تبلیغاتی و بسیاری دیگر از ارائه دهندگان خدمات حرفه ای، پیروان اردوگاه ارتش چند ملیتی هستند
[ترجمه گوگل]بانک ها، حسابداران، آژانس های تبلیغاتی و بسیاری دیگر از ارائه دهندگان خدمات حرفه ای، پیروان اردوگاه ارتش چند ملیتی هستند
9. Generals, recognizing this, turned blind eyes to the excesses of their troops and were sure to provide camp followers.
[ترجمه ترگمان]سرداران که این امر را می دانستند، چشم کور خود را به زیاده روی های سربازان خود معطوف ساختند و اطمینان داشتند که پیروان اردو را تامین خواهند کرد
[ترجمه گوگل]ژنرال ها، با این شناخت، چشم های کور را به اضمحلال سربازان خود متمرکز کردند و مطمئن بودند که پیروان اردوگاه را فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]ژنرال ها، با این شناخت، چشم های کور را به اضمحلال سربازان خود متمرکز کردند و مطمئن بودند که پیروان اردوگاه را فراهم می کنند
کلمات دیگر: