کلمه جو
صفحه اصلی

worktable


معنی : میز کار، جدول کار
معانی دیگر : میز کار، جدول کار

انگلیسی به فارسی

میز کار، جدول کار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a table devoted, and often adapted, to a specific kind of work.

• table used for working at

مترادف و متضاد

میز کار (اسم)
worktable

جدول کار (اسم)
worktable

جملات نمونه

1. Old silver heels have been abandoned under a work table in favor of scruffy penny loafers.
[ترجمه ترگمان]کفش پاشنه بلند قدیمی زیر میز کار گذاشته شده
[ترجمه گوگل]پاشنه های نقره ای قدیمی تحت یک جدول کار به نفع کتک های پنی خزنده رها شده اند

2. The mahogany work tables, mottled by youthful mis-experiment, shone with a rich dark patina.
[ترجمه ترگمان]میزه ای کوچک از چوب ماهون، که با تجربه جوانی دوران کودکی روی آن پیچیده بودند، با یک زنگ سبز تیره می درخشیدند
[ترجمه گوگل]جداول کار ماهگون، که توسط آزمایش غیرواقعی جوان انجام می شود، با یک پاتینای ثروتمند ثروتمند خیره می شود

3. Work table adopted high accuracy and strength aluminium, meet the requirement of large size panel production.
[ترجمه ترگمان]میز کار دارای دقت بالا و قدرت آلومینیوم است و نیاز به تولید پنل های بزرگ را برآورده می کند
[ترجمه گوگل]میز کار دقت بالا و استحکام آلومینیوم را برآورده می کند، نیاز تولید پانل های بزرگ را برآورده می کند

4. Work table adopts water proof and wearable material, and can dismount easily.
[ترجمه ترگمان]میز کار از تایید آب و مواد پوشیدنی استفاده می کند و می تواند به آسانی از اسب پیاده شود
[ترجمه گوگل]میز کار مواد ضد آب و پوشیدنی را تصویب می کند و می تواند به راحتی از بین برود

5. The query used to populate a cursor's work table when the cursor is opened.
[ترجمه ترگمان]پرس و جوی مورد استفاده برای جمع آوری یک جدول کار مکان نما زمانی که مکان نما باز می شود
[ترجمه گوگل]پرس و جو استفاده شده برای پر کردن یک جدول کارگاه مکان نما هنگامی که مکان نما باز می شود

6. In view of a specific X-Y numerical-control work table, the servo system mathematical model is established considering frictional influence.
[ترجمه ترگمان]با توجه به یک جدول کار تحت کنترل عددی X - Y، مدل ریاضیاتی سیستم فرمان یار با در نظر گرفتن نفوذ اصطکاکی ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]با توجه به یک جدول کارکرد عددی کنترل X-Y خاص، مدل ریاضی سیستم سروو با توجه به نفوذ اصطکاک ایجاد شده است

7. Work table adopts pre - load close precision ball guide and it makes operating be flexible and light.
[ترجمه ترگمان]میز کار راهنمای سرعت نزدیک بار را اتخاذ می کند و می تواند انعطاف پذیر و سبک باشد
[ترجمه گوگل]میز کار تصویب قبل از بار راهنمای دقیق توپ دقیق و باعث می شود عملیات انعطاف پذیر و نور است

8. Precise bearing and linear slide rail of work table ensure high precise feeding.
[ترجمه ترگمان]حمل دقیق و ریل لغزش خطی روی میز کار، تغذیه دقیق را تضمین می کند
[ترجمه گوگل]دقیق تحمل و خطی کشویی راه آهن از جدول کار را تامین تغذیه با دقت بالا

9. Hydraulically - powered work table feeds work piece at a constant speed, and result in optimize cutting performance.
[ترجمه ترگمان]جدول کار hydraulically قطعه کار را با سرعت ثابت تغذیه می کند و منجر به بهینه سازی عملکرد برش می گردد
[ترجمه گوگل]جدول کار هیدرولیکی قطعه کار را با سرعت ثابت تغذیه می کند و در نتیجه بهینه سازی عملکرد برش می شود

10. The height between rocker and work table is adjusted by handwheel, which is simple and convenient.
[ترجمه ترگمان]ارتفاع بین میز کار و صندلی کار توسط handwheel تنظیم شده است که ساده و راحت است
[ترجمه گوگل]ارتفاع بین روکش و جدول کار با چرخ دستی تنظیم می شود که ساده و راحت است

11. High precise micrometer adjust work table, which ensure the adjusting accuracy.
[ترجمه ترگمان]میکرومتر با دقت بالا جدول کار را تنظیم می کنند که دقت تنظیم را تضمین می کند
[ترجمه گوگل]میکرومتر دقیق تنظیم میز کار، که دقت تنظیم را تضمین می کند

12. Combined with gas pump, pressing plane work table, feeding track, controller and so on.
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از پمپ گاز، فشار دادن میز کار هواپیما، مسیر تغذیه، کنترل کننده و غیره
[ترجمه گوگل]همراه با پمپ گاز، فشار دادن صفحه کار، مسیر تغذیه، کنترل کننده و غیره

13. Brass tacks along his work table helped him measure the exact amount.
[ترجمه ترگمان]برنج در طول میز کار او به او کمک کرد تا مقدار دقیق آن را اندازه گیری کند
[ترجمه گوگل]برنج در امتداد جدول کارش به او کمک کرد مقدار دقیق را اندازه گیری کند

14. Midnight one, saw only two light body's villain to walk, sat before the shoemaker work table.
[ترجمه ترگمان]نیمه شب، فقط دو تن آدم روشن را دید که راه می رفت و در مقابل میز کفاشی نشسته بود
[ترجمه گوگل]نیمه شب، دیدم تنها دو نفر از ترسناک ترین بدن برای پیاده روی، پیش از میز کار کارکنان نشسته بودند


کلمات دیگر: