کلمه جو
صفحه اصلی

uzbek


معنی : ازبک، ازبکی
معانی دیگر : اهل ازبکستان، وابسته به ازبک ها و ازبکستان

انگلیسی به فارسی

ازبک، ازبکی


( uzbeg ، uzbak =)از بک، ازبکی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Uzbekistan or its people, culture, language, or the like.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a native or citizen of Uzbekistan, or a descendant thereof.

(2) تعریف: a language of this country.

• resident of uzbekistan; language of uzbekistan
of uzbekistan

مترادف و متضاد

ازبک (اسم)
uzbek

ازبکی (صفت)
uzbek

جملات نمونه

1. Without mentioning the Uzbek community name, Otunbayeva said the wrecked city of Osh would be rebuilt.
[ترجمه ترگمان]اوتونبایوا بدون اشاره به نام جامعه ازبک، گفت که شهر درهم شکسته اوش بازسازی خواهد شد
[ترجمه گوگل]اوتانبایوا بدون اشاره به نام جامعه ازبک گفت که شهر ویران شده اوش بازسازی خواهد شد

2. On May 2 20 Uzbek President Islam Karimov met with visiting Chinese Foreign Minister Yang Jiechi at the Presidential Palace in Tashkent, the capital of Uzbekistan.
[ترجمه ترگمان]اسلام کریموف، رئیس جمهور ازبکستان، در روز ۲ مه با وزیر امور خارجه چین، یانگ جیچی در کاخ ریاست جمهوری در تاشکند پایتخت ازبکستان دیدار کرد
[ترجمه گوگل]در تاریخ 2 می 20، اسلام کریموف رئیس جمهور ازبک با دیدار با یانگ جیچی، وزیر امور خارجه چین، در کاخ ریاست جمهوری در تاشکند، پایتخت ازبکستان دیدار کرد

3. Some 4000 Uzbeks have registered as refugees in neighbouring Uzbek - majority Uzbekistan.
[ترجمه ترگمان]حدود ۴۰۰۰ ازبک به عنوان پناهنده در ازبکستان همسایه ازبکستان - ازبکستان ثبت نام کرده اند
[ترجمه گوگل]حدود 4000 ازبک ها به عنوان پناهنده در کشورهای همسایه ازبکستان - ازبکستان ثبت نام کرده اند

4. Uzbekistan and Uzbek people will always live in my heart.
[ترجمه ترگمان]ازبکستان و مردم ازبکستان همواره در قلب من زندگی خواهند کرد
[ترجمه گوگل]ازبکستان و ازبک ها همیشه در قلب من زندگی می کنند

5. Chinese, Uzbek leaders meet to strengthen bilateral ties.
[ترجمه ترگمان]رهبران چین و ازبکستان برای تقویت روابط دوجانبه با یکدیگر دیدار می کنند
[ترجمه گوگل]رهبران چینی، ازبک برای تقویت روابط دوجانبه ملاقات می کنند

6. The Uzbek soldiers claimed mercy from Genghis Khan.
[ترجمه ترگمان]سربازان ازبک از چنگیز خان حمایت کردند
[ترجمه گوگل]سربازان ازبک از چنگیزخان رحم کردند

7. One Uzbek was contused. He jumped out of the trench, turned around and ran towards the Germans.
[ترجمه ترگمان]یکی از ازبک ها contused بود از گودال پایین جست، چرخی زد و به سوی آلمان ها شتافت
[ترجمه گوگل]یکی ازبک ها با هم مخالفت کردند او خارج از گودال پرید و به طرف آلمان حرکت کرد

8. Other staples of the Uzbek diet include kabob ,laghmon (long, thick noodles often used in soups), and many varieties of bread, called non. Green tea is a common beverage.
[ترجمه ترگمان]کالاهای دیگر رژیم غذایی ازبکستان عبارتند از kabob، laghmon (noodles دراز و ضخیم که اغلب در سوپ)و بسیاری از انواع نان به نام non استفاده می شود چای سبز یک نوشیدنی معمولی است
[ترجمه گوگل]دیگر شاخه های رژیم غذایی ازبک شامل کابو، لاگمن (رشته فرنگی بلند و ضخیم که اغلب در سوپ استفاده می شود) و بسیاری از انواع نان به نام غیر چای سبز یک نوشیدنی معمول است

9. There are few reasons to doubt that the Uzbek authorities can afford additional stimulus measures.
[ترجمه ترگمان]دلایل اندکی برای تردید وجود دارد که مقامات ازبک بتوانند از عهده اقدامات محرک بیشتری برآیند
[ترجمه گوگل]دلایل متعددی برای تردید وجود دارد که مقامات ازبک می توانند اقدامات محرک اضافی را انجام دهند

10. The use of Uzbek language belongs to Altaic Turkic language branch, West Huns.
[ترجمه ترگمان]استفاده از زبان ازبک به شاخه زبان های ترکی و Huns غربی تعلق دارد
[ترجمه گوگل]استفاده از زبان ازبک متعلق به شاخه زبان ترکیه آلتایی غرب هون است

11. The official language is Uzbek, Turkic languages belong to the Altai southeast Group ( Geluolu ) language support.
[ترجمه ترگمان]زبان رسمی زبان های ازبکی و ترکی است که به پشتیبانی زبان آلتای رحیم southeast (Geluolu)تعلق دارد
[ترجمه گوگل]زبان رسمی ازبک است، زبان های ترک زبان متعلق به پشتیبانی زبان زبانی جنوب شرقی آلتای (Geluolu) است

12. Uzbek is the official state language; however, Russian is the de facto language for interethnic communication, including day-to-day government and business use.
[ترجمه ترگمان]زبان رسمی دولت ازبک است؛ با این حال، زبان روسی زبان رسمی برای ارتباط بین قومی، از جمله دولت امروز تا روز و استفاده تجاری است
[ترجمه گوگل]ازبک زبان رسمی دولتی است با این حال، روسیه زبان واقعی برای ارتباطات بین المللی است، از جمله دولت و استفاده روزمره از کسب و کار

13. According to official Uzbek figures, 3 000 people have so far crossed the border and now live in make-shift tents.
[ترجمه ترگمان]براساس آمار رسمی ازبک، بیش از ۳،۰۰۰ نفر تاکنون از مرز عبور کرده اند و اکنون در چادرهای شیفتی زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]طبق گفته های رسمی ازبک ها، 3،000 نفر تا کنون از مرز عبور کرده اند و اکنون در چادر های تغییر شغل زندگی می کنند

14. Can you speak Uzbek?
[ترجمه ترگمان]می توانی ازبک صحبت کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید ازبک صحبت کنید؟


کلمات دیگر: