کلمه جو
صفحه اصلی

tiller


معنی : جوانه، کشتکار، زارع، اهرم سکان کشتی، کشاورز، جوانه زدن
معانی دیگر : (کشتی) دسته ی سکان، میله ی سکان، (شخص یا دستگاه) کشت کننده، کشتگر، (شاخه ای که از پای گیاه می روید) پاجوش

انگلیسی به فارسی

کشاورز، زارع، کشتکار، اهرم سکان کشتی، جوانه،جوانه زدن


پنجه، زارع، جوانه، کشاورز، کشتکار، اهرم سکان کشتی، جوانه زدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who tills land; farmer.
اسم ( noun )
• : تعریف: a lever that is attached to a rudder and used to steer a boat.

- Who was operating the tiller when the boat hit the buoy?
[ترجمه ترگمان] چه کسی سکان قایق را از دست داده بود که قایق به نجات غریق برخورد کرد؟
[ترجمه گوگل] وقتی که قایق به سوار رفت، چه کسی عملیات پنجه را انجام داد؟
اسم ( noun )
• : تعریف: a sprout or shoot that grows from the base of a plant.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: tillers, tillering, tillered
• : تعریف: to sprout tillers.

• one who prepares land for raising crops, farmer; lever used to steer a boat by changing the direction of a rudder (nautical); original shoot of a plant (botany); stalk of a crossbow
the tiller of a boat is a handle that is fixed to the rudder and is used to turn the rudder and steer the boat.

مترادف و متضاد

جوانه (اسم)
chrysalis, tiller, offshoot, bud, sprout, seedling, gemma, youngling

کشتکار (اسم)
tiller, cultivator

زارع (اسم)
tiller, planter, nurseryman, farmhand, sharecropper

اهرم سکان کشتی (اسم)
tiller

کشاورز (اسم)
agriculturalist, farmer, peasant, tiller, planter, agronomist, agriculturist, yeoman, husband, husbandman

جوانه زدن (فعل)
grain, tiller, branch, nip, leaf, bud, erupt, peep, germinate, sprout, burgeon, shoot

جملات نمونه

1. If the tiller is industrious, the farmland is productive.
[ترجمه ترگمان]اگر سکان بانی کار باشد، زمین کشاورزی سازنده است
[ترجمه گوگل]اگر پنجه کار سختی باشد، زمین کشاورزی تولیدی است

2. Tiller moaned and managed to croak, "Help me. ".
[ترجمه ترگمان]Tiller ناله کرد و با صدای گرفته گفت: \" به من کمک کنید \"
[ترجمه گوگل]تیلر زد و گفت: 'به من کمک کن '

3. Some wheats and ryes tiller freely.
[ترجمه ترگمان]یه \"اهرم wheats\" و \"اهرم سکان\" آزادانه
[ترجمه گوگل]بعضی از گندم ها و پنجه ها آزادانه آزاد می شوند

4. Both Mr and Mrs Tiller were always on the lookout for any child or woman with potential.
[ترجمه ترگمان]آقا و خانم Tiller هر دو همیشه مراقب هر کودک یا زن بودند
[ترجمه گوگل]هر دو خانم و خانم تیلر همیشه در جستجوی هر کودک یا زن با توانایی بودند

5. Tiller writing the storyline still whisked his audience round the world but the comedy element was more dominant.
[ترجمه ترگمان]نگارش خط سیر داستان هنوز شنوندگان خود را در سراسر دنیا جمع و جور می کرد، اما آلمان کمدی بیشتر مسلط بود
[ترجمه گوگل]تیلر نوشتن داستان هنوز مخاطبان خود را در سراسر جهان whisked اما عنصر کمدی بیشتر غالب بود

6. The famous Tiller discretion was instilled into them at the same time as their routines and with equal thoroughness.
[ترجمه ترگمان]The معروف Tiller همزمان با دقت و دقت برابر به آن ها تزریق شد
[ترجمه گوگل]اختیار معروف Tiller به آنها در همان زمان به عنوان روال آنها و با دقت مساوی وارد شد

7. Going into another troupe after being a Tiller would have been too much of a comedown.
[ترجمه ترگمان]رفتن به یک گروه دیگر، بعد از این که a بودن خیلی زیاد است
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه یک تیلر به یک تئاتر دیگر می رفت، می توانست بیش از حد کمردار شود

8. Like many dance directors he imitated the Tiller style and by undercutting could offer some work.
[ترجمه ترگمان]او مانند بسیاری از کارگردانان برقصد، سبک Tiller را تقلید می کرد و با شکستن آن ها می توانست کمی کار کند
[ترجمه گوگل]همانند بسیاری از مدیران رقص، سبک تیلر را تقلید کرد و با کاهش قیمت می توانست کاری را انجام دهد

9. The Tiller fame and fortune had also become an attraction for hangers-on to members of his family.
[ترجمه ترگمان]شهرت و ثروت Tiller نیز به جاذبه ای برای چوب لباسی بود که به اعضای خانواده اش تعلق داشت
[ترجمه گوگل]شهرت و ثروت Tiller نیز به عنوان یک جاذبه برای لباسی برای اعضای خانواده اش تبدیل شده است

10. He admitted taking his hand off the tiller at the group but denied any boardroom rift over strategy.
[ترجمه ترگمان]او پذیرفت که دست خود را از اهرم سکان هدایت کند اما هر گونه شکاف هییت مدیره را بر سر استراتژی رد کرد
[ترجمه گوگل]او اعتراف کرد که دست او را از پنجه در گروه گرفته است، اما هر گونه هیئت مدیره را در مورد استراتژی انکار کرد

11. They were the first of thousands of Tiller Girls who would feel like crawling home after rehearsals.
[ترجمه ترگمان]آن ها اولین کسانی بودند که بعد از تمرین به خانه می خزیدند
[ترجمه گوگل]آنها اولین نفر از هزاران دختر تیلر بودند که پس از تمرین احساس خزیدن به خانه می کردند

12. Adjusting the tiller slightly, Kathy nudged the boat up against the ruler in her head.
[ترجمه ترگمان]کتی که سکان را اندکی تنظیم کرده بود، قایق را به طرف خط کش راند
[ترجمه گوگل]کتی کمی از تنظیم پنچرگیری، قایق را به طرف حاکم در سرش آورد

13. He'd put Reyes on the tiller, figuring that the man could control it using his upper arm and elbow.
[ترجمه ترگمان]او ریس را روی سکان گذاشت و فکر کرد که آن مرد می تواند با استفاده از بازوی و آرنج بالا آن را کنترل کند
[ترجمه گوگل]او Reyes را بر روی پنجه قرار داده است، بدانید که مرد می تواند با استفاده از بازو و آرنج خود آن را کنترل کند

14. Only the experienced with a long Tiller record were considered.
[ترجمه ترگمان]تنها تجربه با سابقه طولانی در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]فقط تجربه با یک رکورد طولانی Tiller در نظر گرفته شد

15. John Tiller led a fragmented existence at this time.
[ترجمه ترگمان]جان Tiller در این زمان یک موجودیت مستقل را رهبری کرد
[ترجمه گوگل]جان تیلر در این زمان منجر به تکه تکه شدن شد

پیشنهاد کاربران

دستگاه شخم زنی
tiller is designed to break up hard, compact soil into loose, broken - up dirt that can then be used for planting

جوانه جانبی

زارع، کشتگر

Cain was a tiller of the ground and Abel was a keeper of flocks

tiller ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: دسته سکان
تعریف: اهرم یا بازو یا فرمانی که از آن برای حرکت دادن تیغۀ سکان استفاده می کنند


کلمات دیگر: