کلمه جو
صفحه اصلی

womenfolk


معنی : زنان، جنس زن، جماعت زنان
معانی دیگر : (عامیانه) زن ها، نسوان، زنان خانواده، بانوان (womenfolks هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

زنان زن، زنان، جماعت زنان، جنس زن


زنان، جماعت زنان، (در گفتگو) جنس زن


انگلیسی به انگلیسی

اسم جمع ( plural noun )
(1) تعریف: all women; womankind.

(2) تعریف: the female members of a particular group, as of a family.

• women, females; particular group of women
the womenfolk of a particular community are its women; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

زنان (اسم)
feminine, womenfolk, womankind

جنس زن (اسم)
woman, eve, feminine, womenfolk, womankind, gentle sex

جماعت زنان (اسم)
womenfolk

جملات نمونه

1. The communal land is cultivated by the womenfolk in the tribe.
[ترجمه ترگمان]زمین اشتراکی توسط زنان در قبیله پرورش داده می شود
[ترجمه گوگل]سرزمین جمعی توسط زنان در قبیله کشت می شود

2. The dead soldiers were mourned by their womenfolk.
[ترجمه ترگمان]سربازان زنان در سوگ این زنان کشته شدند
[ترجمه گوگل]سربازان مرده توسط زنانشان عزادار شدند

3. Peasant settlers were short of womenfolk, as were the soldiers and hunters.
[ترجمه ترگمان]settlers روستایی بودند، مثل سربازان و شکارچیان
[ترجمه گوگل]مهاجران دهقان کمتر از زنانی بودند که سربازان و شکارچیان بودند

4. But he had chosen to serve his womenfolk with constancy.
[ترجمه ترگمان]اما او با constancy و پایداری به womenfolk خدمت کرده بود
[ترجمه گوگل]اما او تصمیم به خدمت به زنان زن خود را با پایبندی است

5. Why would peasants be more considerate of their womenfolk?
[ترجمه ترگمان]چرا peasants باید بیشتر از womenfolk داشته باشن؟
[ترجمه گوگل]چرا دهقانان زنان اهل تسبیح بیشتری دارند؟

6. Their womenfolk were dressed in tanned skins with beads woven into their hair.
[ترجمه ترگمان]womenfolk در پوست آفتاب سوخته بودند و دانه های عرق از موهایش بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]زنان آنها در پوسته های برنزه شده با دانه هایی که به موهایشان می چسبد لباس می پوشیدند

7. Some of the womenfolk had turned away, unable to look.
[ترجمه ترگمان]بعضی از the برگشته بودند و قادر به نگاه کردن نبودند
[ترجمه گوگل]بعضی از زنان افراطی گریخته بودند، نمیتوانستند نگاه کنند

8. The funeral parade go through the womenfolk, may not join the is.
[ترجمه ترگمان]مراسم تدفین در زنان و زنان آغاز می شود و ممکن است به آن ملحق نشود
[ترجمه گوگل]رژه مراسم تشییع جنازه از طریق زنان افغان می آید، ممکن است به آن ملحق نشده باشد

9. Today is a special day for womenfolk as the day is celebrated as Woman's Day across the world.
[ترجمه ترگمان]امروز روز ویژه ای برای زنان است چون روز به عنوان روز زن در سراسر دنیا جشن گرفته می شود
[ترجمه گوگل]امروز روز خاصی برای زنانی است که روز به عنوان روز زن در سراسر جهان جشن گرفته می شود

10. And there his womenfolk, a bibulous mother and three dingy sisters, pounced upon him for his wages.
[ترجمه ترگمان]و womenfolk، یک مادر مست و سه خواهر کثیف که به خاطر مزد خود به او حمله می کردند
[ترجمه گوگل]و در آنجا زن و شوهرش، مادر مادر و سه خواهر نابینا، برای او دستمزد خود را به او دادند

11. It is encouraging Chinese farmers to value their womenfolk more highly.
[ترجمه ترگمان]این کشور کشاورزان چینی را تشویق می کند که زنان خود را بیشتر ارج بگذارند
[ترجمه گوگل]تشویق کشاورزان چینی به ارزش بیشتر زنان افغان است

12. The womenfolk of a families want is also, hurriedly mallet out ear to listen to.
[ترجمه ترگمان]زنان یک خانواده می خواهند با عجله گوشی را کنار بگذارند تا به آن ها گوش دهند
[ترجمه گوگل]زنانی که خانواده هایشان را می خواهند، نیز به سختی به گوش می اندیشند

13. Instead, womenfolk take a series of lovers throughout their lives, and the children of these "walking marriages" remain in their mothers' homes under a matriarch's supervision.
[ترجمه ترگمان]در عوض، زنان یک سری عاشق را در طول زندگی خود به سر می برند و فرزندان این \"ازدواج های دسته جمعی\" در خانه های مادران خود تحت نظارت رئیس جمهور قرار دارند
[ترجمه گوگل]در عوض، زنان در طول زندگی خود مجموعه ای از عاشقان را می گیرند و فرزندان این 'ازدواج های قدم زدن' در معاشرت با مادرانشان در خانه های مادرشان باقی می مانند

14. Commercial womenfolk website boost love and modernity, demonstrates the diversity image of women, expand the social experience field of women and emphasize the saying right of women.
[ترجمه ترگمان]وب سایت تجاری زنان، عشق و مدرنیته را افزایش می دهد، تصویر گوناگونی از زنان را نشان می دهد، حوزه تجربه اجتماعی زنان را گسترش می دهد و بر حق زنان تاکید می کند
[ترجمه گوگل]وب سایت زنان زنان تجاری، عشق و مدرنیته را تقویت می کند، تصویر تنوع زنان را نشان می دهد، حوزه های تجربه اجتماعی زنان را گسترش می دهد و بر گفتن حق زنان تأکید می کند

15. The pregnant woman in such a community has the support of all the womenfolk in her extended family.
[ترجمه ترگمان]زن باردار در چنین جامعه ای حمایت همه زنان در خانواده توسعه یافته او را دارد
[ترجمه گوگل]زن باردار در چنین جامعه ای از همه زنان در خانواده اش حمایت می کند


کلمات دیگر: