کلمه جو
صفحه اصلی

throw over


معنی : ترک کردن
معانی دیگر : 1- دست برداشتن، رها کردن، صرفنظر کردن 2- (معشوق و همسر و غیره) ترک کردن

انگلیسی به فارسی

ترک کردن


مترادف و متضاد

ترک کردن (فعل)
leave, expatriate, defect, abnegate, relinquish, give up, pull out, disuse, desert, evacuate, give over, throw over

abandon, leave


Synonyms: break up with, break with, desert, discard, drop, eighty-six, finish with, forsake, jilt, quit, renounce, split up with, walk out on


Antonyms: accompany, join, take on, unite


جملات نمونه

1. Spring walked along with the shatter, in the summer threw over a body's green leaf to jump in the warm braw is walking.
[ترجمه ترگمان]بهار همراه با ریزش باران شروع به قدم زدن کرد و در تابستان برگ سبز یک بدن را به هوا پرتاب کرد تا در هوای گرم جست وخیز کند
[ترجمه گوگل]بهار همراه با انفجار، در تابستان بیش از یک برگ سبز بدن پرتاب برای پرش در گرم سرگردان راه رفتن است

2. Don't throw over an old friend.
[ترجمه آیدا] یک دوست صمیمی را رها نکن
[ترجمه ترگمان]یک دوست قدیمی را روی زمین ننداز
[ترجمه گوگل]بیش از یک دوست قدیمی پرتاب نکن

3. The coat was thrown over the back of the chair.
[ترجمه ترگمان]نیم تنه روی پشتی صندلی افتاده بود
[ترجمه گوگل]کت بیش از پشت صندلی پرتاب شد

4. You should throw over your lifestyle.
[ترجمه ترگمان]باید سبک زندگی - ت رو بندازی کنار
[ترجمه گوگل]شما باید سبک زندگی خود را پرتاب کنید

5. When he became rich he threw over all his old friends.
[ترجمه ترگمان]وقتی ثروتمند شد همه دوستان قدیمی خود را روی زمین انداخت
[ترجمه گوگل]وقتی او ثروتمند شد، تمام دوستان قدیمی اش را پرت کرد

6. The formal gesture, chivalrous and yet intimidating, was like a bucket of cold water thrown over Constance's confidence.
[ترجمه ترگمان]ژست رسمی، chivalrous و در عین حال ترسناک، مثل یک سطل آب سرد بر روی اعتماد \"کنستنس\" بود
[ترجمه گوگل]ژست رسمی، چالاک و در عین حال ارعاب، مانند یک سطل آب سرد بود که بر اعتماد کنستانس پرتاب شد

7. The tendency for anyone unused to such enormous forces is literally to be thrown over the handlebars.
[ترجمه ترگمان]تمایل کسانی که به چنین نیروهای عظیمی عادت ندارند، به معنای واقعی بودن فرمان بر روی فرمان است
[ترجمه گوگل]گرایش هر کسی که به چنین نیروهای عظیم غیر مورد استفاده قرار می گیرد، به معنای واقعی کلمه بر روی فرمان است

8. Coats were thrown over the shoulders of some stones.
[ترجمه ترگمان]روی شانه های چند سنگ افتاده بودند
[ترجمه گوگل]کتهای بیش از شانه های برخی از سنگها پرتاب شد

9. I was sitting on my fishing stool wearing winter clothes, and a sailcloth robe thrown over me for extra warmth.
[ترجمه ترگمان]روی چهار چهارپایه که لباس زمستانی پوشیده بودم نشسته بودم و لباس بادبانی را برای گرمای اضافی روی من انداخته بود
[ترجمه گوگل]من در مدفوع ماهیگیری من با لباس های زمستانی نشسته بودم و لباس گرم یخی برای من بیش از حد گره خورده بود

10. A huge goat-hair sack would then be thrown over the saddle, forming two deep pockets either side.
[ترجمه ترگمان]یک گونی بزرگ از موهای بز به روی زین می افتاد و دو جیب عمیق در دو طرف صورت می گرفت
[ترجمه گوگل]پس از آن یک کیسه بزرگ بز بر روی زین قرار می گیرد و دو جیب عمیق را در هر دو طرف تشکیل می دهد

11. One long, heavily muscled leg had been thrown over hers, pinning her beneath him.
[ترجمه ترگمان]یک پای عضلانی سنگین روی دست او افتاده بود و او را به زیر انداخته بود
[ترجمه گوگل]یک پا بلند و شدید عضلانی بر روی او پرتاب شده بود، او را در زیر او گذاشت

12. Cantor had been sitting in one corner, legs casually crossed, one arm thrown over the back of the sofa.
[ترجمه ترگمان]Cantor در گوشه ای نشسته بود و پاهایش را روی پشتی کاناپه انداخته بود
[ترجمه گوگل]کانتور در یک گوشه نشسته بود، پاها به طور تصادفی عبور کرده بودند، یک دست بر پشت مبل قرار گرفته بود

13. These spoke openly of ropes being thrown over high beams and tar and feathers brought into play.
[ترجمه ترگمان]این حرف آشکارا از طناب آویزان بود که بر تیره ای بلند و قیر و پره ای بزرگ پرتاب می شد
[ترجمه گوگل]اینها به طور آشکارا از طنابهای پرتاب شده بر روی پرتوهای بالا و قیر و پرها به بازی پرداختند

14. All during college, It'stayed with me, always comfortable throw over my clothes during messy projects.
[ترجمه ترگمان]در تمام مدت کالج، در کنار من ماند، همیشه لباس های من را در طول پروژه های شلوغ رها می کرد
[ترجمه گوگل]همه در طول کالج، با من در میان گذاشتند، همیشه در طول پروژه های مخرب بر روی لباس های من راحت می گذارند

15. "If the polypi should seize hold of you as you return through the wood," said the witch, "throw over them a few drops of the potion, and their fingers will be torn into a thousand pieces. "
[ترجمه ترگمان]ساحره ای که چند قطره از معجون را روی آن ها انداخت و گفت: \" اگر polypi باید شما را از چوب بگیرند، چند قطره از آن را روی آن ها بیندازید و انگشتان آن ها به هزاران تکه تقسیم خواهد شد \"
[ترجمه گوگل]جادوگر گفت: 'اگر پولیپ باید شما را از بین ببرد، هنگامیکه از چوب عبور می کنید، چند قطره از معجون را بر آنها پرتاب می کنید و انگشتانشان به یک هزار قطعه پاره می شود '


کلمات دیگر: