• in a stunned and astonished manner, bewilderedly
dazedly
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. I stopped and slumped dazedly back on my heels, facing utter defeat.
[ترجمه ترگمان]ایستادم و دوباره روی پاشنه پا افتادم، رو به یک شکست تمام عیار شدم
[ترجمه گوگل]من متوقف شدم و به شدت به پاشنه پا افتادم، با شکست کامل
[ترجمه گوگل]من متوقف شدم و به شدت به پاشنه پا افتادم، با شکست کامل
2. Dazedly I got back into bed and tried to figure out what had happened.
[ترجمه ترگمان]مات و مبهوت به رختخواب برگشتم و سعی کردم بفهمم چه اتفاقی افتاده
[ترجمه گوگل]به طور مرتب به تخت برگشتم و سعی کردم چیزی را که اتفاق افتاد، بفهمم
[ترجمه گوگل]به طور مرتب به تخت برگشتم و سعی کردم چیزی را که اتفاق افتاد، بفهمم
3. She watched dazedly as he paced in front of the cottage, hands thrust deep into the pockets of his jeans.
[ترجمه ترگمان]در حالی که دست هایش را در جیب شلوار جینش فرو کرده بود، مات و مبهوت به او نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]او به طرزی چشمگیر تماشا کرد، چون او در مقابل کلبه گام برداشت، دستانش را به جیب های شلوار جین شلیک کرد
[ترجمه گوگل]او به طرزی چشمگیر تماشا کرد، چون او در مقابل کلبه گام برداشت، دستانش را به جیب های شلوار جین شلیک کرد
4. She switched on the bedside lamp and looked dazedly at the clock.
[ترجمه ترگمان]چراغ کنار تخت را روشن کرد و به ساعت خیره شد
[ترجمه گوگل]او لامپ کنار تخت را روشن کرد و به آرامی در ساعت نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او لامپ کنار تخت را روشن کرد و به آرامی در ساعت نگاه کرد
5. He wondered dazedly whether the term after next at his new school wouldn't matter so much.
[ترجمه ترگمان]از خودش پرسید که ترم بعدی در مدرسه جدیدش زیاد مهم نخواهد بود یا نه
[ترجمه گوگل]او به طرز چشمگیری از این که آیا اصطلاح بعد از مدرسه جدیدش خیلی مهم نیست، تعجب کرد
[ترجمه گوگل]او به طرز چشمگیری از این که آیا اصطلاح بعد از مدرسه جدیدش خیلی مهم نیست، تعجب کرد
6. The men and the women were dazedly struggling for a foothold of authority, while the women suffered from double dominance of modernity and male power.
[ترجمه ترگمان]مردان و زنان برای جای پایی از قدرت مبارزه می کردند، در حالی که زنان از سلطه دوگانه مدرنیته و قدرت نرینه رنج می بردند
[ترجمه گوگل]مردان و زنان به شدت در تلاش برای پایبندی به اقتدار بودند، در حالی که زنان از تسلط دوگانه مدرنیته و قدرت مردانه رنج می بردند
[ترجمه گوگل]مردان و زنان به شدت در تلاش برای پایبندی به اقتدار بودند، در حالی که زنان از تسلط دوگانه مدرنیته و قدرت مردانه رنج می بردند
7. He found Yussuf squatting on the floor with his back against one of the walls staring dazedly into space.
[ترجمه ترگمان]او روی زمین چمباتمه زده بود و پشتش را به یکی از دیوارها چسبانده بود و به فضا خیره شده بود
[ترجمه گوگل]او یسوف را بر روی زمین نشست و با پشتی خود در مقابل یکی از دیوارها به طور فزاینده ای به فضا نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او یسوف را بر روی زمین نشست و با پشتی خود در مقابل یکی از دیوارها به طور فزاینده ای به فضا نگاه کرد
8. Von Stein had fallen to his knees, and stared dazedly about him at the ruined lab.
[ترجمه ترگمان]وان اشتاین به زانو افتاده بود و در آزمایشگاه ویران به او خیره شده بود
[ترجمه گوگل]فون استاین به زانو زده بود و در آزمایشگاه خراب شده به شدت از او چشم پوشی کرد
[ترجمه گوگل]فون استاین به زانو زده بود و در آزمایشگاه خراب شده به شدت از او چشم پوشی کرد
9. Having put the children to sleep under an orange tree, she sat down beside them. She fixed her eyes dazedly on the smouldering ashes.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که بچه ها را مجبور کرد تا زیر درخت نارنج بخوابد، کنار آن ها نشست چشمان خود را به خاکستر smouldering دوخته بود
[ترجمه گوگل]پس از قرار دادن بچه ها در زیر درخت نارنجی، او کنار آنها نشست او چشمان خود را روی خاکستر ذوب شده ثابت کرد
[ترجمه گوگل]پس از قرار دادن بچه ها در زیر درخت نارنجی، او کنار آنها نشست او چشمان خود را روی خاکستر ذوب شده ثابت کرد
کلمات دیگر: