1. The labourers in Tibet developed the Tibetan plateau with their own labour and wisdom.
[ترجمه ترگمان]کارگران تبت فلات تبت را با نیروی کار و حکمت خود گسترش دادند
[ترجمه گوگل]کارگران در تبت، فلات تبت را با کار و حکمت خود توسعه دادند
2. The people up there speak a Tibetan dialect .
[ترجمه ترگمان]مردم با لهجه تبتی صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]مردم آنجا گفتار تبت دارند
3. We were charmed by the dignified and unassuming Tibetan people.
[ترجمه ترگمان]ما مجذوب مردم dignified و متواضع Tibetan شده بودیم
[ترجمه گوگل]ما توسط مردم تبتی و انسانی تسلیم شدیم
4. Rex is genuine Tibetan Mastiff. We traced his genealogy back 10 generations.
[ترجمه ترگمان]رکس سگ بزرگ Tibetan است ما شجره نامه او را تا ۱۰ نسل پیش دنبال کردیم
[ترجمه گوگل]رکس واقعی Mastiff تبت است نسل هشتم ما 10 نسل را پشت سر گذاشتیم
5. Tibetan Buddhism also holds the notion that Precious Umbrella symbolizes the power of Buddha's edification.
[ترجمه ترگمان]بودایی تبت همچنین این تصور را دارد که چتر بزرگ نماد قدرت of بودا می باشد
[ترجمه گوگل]بودیسم تبت نیز این مفهوم را مطرح می کند که چتر گرانبها نماد قدرت استاد بودا است
6. Tibetan antelope, Tibetan Antelope name is Artiodactyla, Bovidae, shahstoosh an animal The protection of animals at the national level in China.
[ترجمه ترگمان]بز کوهی تبتی، نام Antelope تبتی، Artiodactyla، Bovidae، و حیوان حفاظت از حیوانات در سطح ملی چین است
[ترجمه گوگل]Antelope Tibetan، Antelope Tibetan نام Artiodactyla، Bovidae، Shahstoosh حیوانات حفاظت از حیوانات در سطح ملی در چین است
7. Sina Entertainment hearing well - known Tibetan singer, who Aba Prefecture in Sichuan Province.
[ترجمه ترگمان]سینا تفریحات معروف به خواننده مشهور تبتی که استان سیشوان در استان سیچوان است
[ترجمه گوگل]سینا سرگرمی شنوایی خواننده تبتی شناخته شده، که استان ابو در استان سیچوان
8. We drank Yak butter tea and ate a Tibetan meal which was absolutely delicious.
[ترجمه ترگمان]ما چای کره را خوردیم و یک غذای تبتی که کاملا خوش مزه بود خورد
[ترجمه گوگل]ما چای کره یک را نوشیدیم و غذای تبت را خوردیم که کاملا خوشمزه بود
9. Tibetan women carrying brine to the old salt field along Lancang River.
[ترجمه ترگمان]زنان تبتی brine را به میدان نمک قدیمی در امتداد رودخانه Lancang حمل می کردند
[ترجمه گوگل]زنان تبتی، که آب نمک را به حوزه نمکی قدیمی در امتداد رودخانه لانتانگ منتقل می کنند
10. Conclusion Tibetan compound prescription of XD shows certain therapeutic and preventive effect on plateau erythrocythemia.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری دستورالعمل مرکب تبت از XD، تاثیر درمانی و پیشگیرانه خاص بر فلات plateau را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه تجویز ترکیب تیبتی XD، اثرات درمانی و پیشگیری کنندهی خاصی را بر پوسیدگی ادراری دارد
11. Great importance has been continuously attached to traditional Tibetan medicine and pharmacology.
[ترجمه ترگمان]اهمیت بسیار زیادی به پزشکی سنتی تبت و داروشناسی ضمیمه شده است
[ترجمه گوگل]اهمیت زیادی به دارو و داروی سنتی تبت ربط داده شده است
12. He spoke in Tibetan, and his delivery was stern and admonitory, like a forbidding, old-fashioned father reprimanding his children.
[ترجمه ترگمان]او با سم لر صحبت می کرد، و وضع حمل او خشن و توبیخ آمیز بود، مانند پدری که forbidding از مد افتاده باشد
[ترجمه گوگل]او در تبتی سخن می گفت، و تحویل او سخت و دلسوز بود، مانند یک پدر و مادر قدیمی ممنوعه که فرزندانش را مجازات می کرد
13. Tibetan music includes folk music and religious music.
[ترجمه ترگمان]موسیقی تبتی شامل موسیقی مردمی و موسیقی مذهبی است
[ترجمه گوگل]موسیقی تبت شامل موسیقی محلی و موسیقی مذهبی است
14. Anti - China rioting burst across the Tibetan plateau capital last month, triggering a massive crackdown.
[ترجمه ترگمان]شورش علیه چین در ماه گذشته در سراسر فلات تبت منفجر شد و منجر به یک سرکوب گسترده شد
[ترجمه گوگل]شورش های ضد چین در ماه فوریه در سرتاسر پایتخت تبتی به سر می برند و موجب سرکوب گسترده ای می شوند
15. Almost every stage of the rise of the Tibetan tea culture cannot be separated from the horse trading, the tea-horse trade is also based on the propagation of the tea culture in Tibetan area.
[ترجمه ترگمان]تقریبا هر مرحله از ظهور فرهنگ چای تبتی را نمی توان از تجارت اسب جدا کرد، تجارت اسب - اسب نیز مبتنی بر انتشار فرهنگ چای در منطقه تبت است
[ترجمه گوگل]تقریبا در هر مرحله از ظهور فرهنگ چای تبت می توانید از تجارت اسب هم جدا نمی شود، تجارت چای اسب نیز در انتشار فرهنگ چای در منطقه تبت است