کلمه جو
صفحه اصلی

tinny


معنی : حلبیساز، قلع دار، قلعی، قلع مانند، قلع کار
معانی دیگر : کم دوام، حلبی مانند، بدساخت، قلابی، دارای قلع، قلع آور، ارزیزآور، ارزیزی، کم طنین، دارای طعم قلع، ارزیز مزه

انگلیسی به فارسی

قلع دار، قلعی، قلع مانند، حلبی ساز، قلع کار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: tinnier, tinniest
مشتقات: tinnily (adv.), tinniness (n.)
(1) تعریف: having a metallic taste or sound.

(2) تعریف: not durable or sturdy, as a car made of a lightweight metal.

(3) تعریف: containing or resembling tin.

• metallic; of or about tin
a tinny sound has an unpleasant high-pitched quality.

مترادف و متضاد

حلبی ساز (اسم)
tinman, tinny, tinsmith, tinner

قلع دار (صفت)
tinny

قلعی (صفت)
tinny

قلع مانند (صفت)
tinny

قلع کار (صفت)
tinny

جملات نمونه

1. tinny jewelry
جواهرات حلبی مانند

2. He could hear the tinny sound of a radio playing a pop song.
[ترجمه ترگمان]او صدای ضعیف یک رادیو را می شنید که آهنگ پاپ را می نواخت
[ترجمه گوگل]او می تواند صدا صدای زنگ رادیویی که یک آهنگ پاپ را می شنود را بشنود

3. A tinny voice issued from a speaker.
[ترجمه ترگمان]صدای ضعیفی از روی اسپیکر شنیده شد
[ترجمه گوگل]صدای زنگی که از بلندگو پخش می شود

4. The recording of the concert was very tinny.
[ترجمه ترگمان]ضبط کنسرت خیلی لطیف بود
[ترجمه گوگل]ضبط کنسرت بسیار تند بود

5. Anne heard the tinny thrash of muted music.
[ترجمه ترگمان]آن صدای لطیف و خفه موسیقی را شنید
[ترجمه گوگل]آن شنیده صدای تند و تیز را از موسیقی خاموش

6. But instead of the tinny rippling of coils, San Franciscans heard the throaty roar of rock.
[ترجمه ترگمان]اما به جای آن حلقه های کوچکی که در آن موج می زد، سان Franciscans غرش و غرش بلندی از سنگ را شنید
[ترجمه گوگل]اما به جای اینکه از کویلهای نازک تهیه شده، سان فرانسیسکنان صدای گریه گشاد را شنیدند

7. The music sounded tinny through the old speakers.
[ترجمه ترگمان]صدای موسیقی از سخنرانان قدیمی به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]این موسیقی از طریق سخنرانان قدیمی سخن گفت

8. Tinny music pulses from giant, rattling speakers set up on the bandstand.
[ترجمه ترگمان]موسیقی Tinny از giant بلند و rattling که در جایگاه ارکستر حرکت می کردند به تپش افتاده بود
[ترجمه گوگل]پالس های موسیقی سوزناک از سخنرانان غول پیکر و تند و تیز در راهپیمایی راه اندازی شده است

9. They heard the tinny clatter of its properties rattled round the yard among running feet.
[ترجمه ترگمان]صدای زنگ قلع و properties که از حیاط به گوش می رسید در حیاط طنین می افکند
[ترجمه گوگل]آنها شنیده صدای تند و تیز از خواص آن در اطراف پا در حال حرکت در اطراف حیاط

10. The bubbles disappeared quickly and it tasted quite tinny.
[ترجمه ترگمان]حباب ها به سرعت ناپدید شدند و خیلی آرام به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]حباب ها به سرعت ناپدید شد و آن را کاملا طوطی طعم

11. The old recording was tinny and high - pitched.
[ترجمه ترگمان]صدای ضبط شده قدیمی ضعیف و بلند بود
[ترجمه گوگل]ضبط قدیمی ضخیم و بلند بود

12. With the principle of mutual benefit and development TINNY actively consummate the customer - serving system.
[ترجمه ترگمان]با اصل سود و توسعه متقابل، tinny فعالانه سیستم خدمت به مشتری را تکمیل می کنند
[ترجمه گوگل]با اصل سود و توسعه متقابل TINNY به طور فعال سیستم مشتری خدمت را بهبود می بخشد

13. A tinny music trickled from the telescreens.
[ترجمه ترگمان]موزیکی ملایم از تله اسکرین ها پخش می شد
[ترجمه گوگل]موسیقی تند و تیز از تلویزیون

14. She could hear the tinny strains of a chamber orchestra.
[ترجمه ترگمان]او می توانست صدای لطیف یک دسته نوازندگان را بشنود
[ترجمه گوگل]او می تواند صداهای سوزنی ارکستر محفل را بشنود

tinny jewelry

جواهرات حلبی مانند



کلمات دیگر: