1. tinny jewelry
جواهرات حلبی مانند
2. He could hear the tinny sound of a radio playing a pop song.
[ترجمه ترگمان]او صدای ضعیف یک رادیو را می شنید که آهنگ پاپ را می نواخت
[ترجمه گوگل]او می تواند صدا صدای زنگ رادیویی که یک آهنگ پاپ را می شنود را بشنود
3. A tinny voice issued from a speaker.
[ترجمه ترگمان]صدای ضعیفی از روی اسپیکر شنیده شد
[ترجمه گوگل]صدای زنگی که از بلندگو پخش می شود
4. The recording of the concert was very tinny.
[ترجمه ترگمان]ضبط کنسرت خیلی لطیف بود
[ترجمه گوگل]ضبط کنسرت بسیار تند بود
5. Anne heard the tinny thrash of muted music.
[ترجمه ترگمان]آن صدای لطیف و خفه موسیقی را شنید
[ترجمه گوگل]آن شنیده صدای تند و تیز را از موسیقی خاموش
6. But instead of the tinny rippling of coils, San Franciscans heard the throaty roar of rock.
[ترجمه ترگمان]اما به جای آن حلقه های کوچکی که در آن موج می زد، سان Franciscans غرش و غرش بلندی از سنگ را شنید
[ترجمه گوگل]اما به جای اینکه از کویلهای نازک تهیه شده، سان فرانسیسکنان صدای گریه گشاد را شنیدند
7. The music sounded tinny through the old speakers.
[ترجمه ترگمان]صدای موسیقی از سخنرانان قدیمی به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]این موسیقی از طریق سخنرانان قدیمی سخن گفت
8. Tinny music pulses from giant, rattling speakers set up on the bandstand.
[ترجمه ترگمان]موسیقی Tinny از giant بلند و rattling که در جایگاه ارکستر حرکت می کردند به تپش افتاده بود
[ترجمه گوگل]پالس های موسیقی سوزناک از سخنرانان غول پیکر و تند و تیز در راهپیمایی راه اندازی شده است
9. They heard the tinny clatter of its properties rattled round the yard among running feet.
[ترجمه ترگمان]صدای زنگ قلع و properties که از حیاط به گوش می رسید در حیاط طنین می افکند
[ترجمه گوگل]آنها شنیده صدای تند و تیز از خواص آن در اطراف پا در حال حرکت در اطراف حیاط
10. The bubbles disappeared quickly and it tasted quite tinny.
[ترجمه ترگمان]حباب ها به سرعت ناپدید شدند و خیلی آرام به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]حباب ها به سرعت ناپدید شد و آن را کاملا طوطی طعم
11. The old recording was tinny and high - pitched.
[ترجمه ترگمان]صدای ضبط شده قدیمی ضعیف و بلند بود
[ترجمه گوگل]ضبط قدیمی ضخیم و بلند بود
12. With the principle of mutual benefit and development TINNY actively consummate the customer - serving system.
[ترجمه ترگمان]با اصل سود و توسعه متقابل، tinny فعالانه سیستم خدمت به مشتری را تکمیل می کنند
[ترجمه گوگل]با اصل سود و توسعه متقابل TINNY به طور فعال سیستم مشتری خدمت را بهبود می بخشد
13. A tinny music trickled from the telescreens.
[ترجمه ترگمان]موزیکی ملایم از تله اسکرین ها پخش می شد
[ترجمه گوگل]موسیقی تند و تیز از تلویزیون
14. She could hear the tinny strains of a chamber orchestra.
[ترجمه ترگمان]او می توانست صدای لطیف یک دسته نوازندگان را بشنود
[ترجمه گوگل]او می تواند صداهای سوزنی ارکستر محفل را بشنود