کلمه جو
صفحه اصلی

senator


معنی : عضو مجلس سنا، نماینده مجلس سنا
معانی دیگر : سناتور

انگلیسی به فارسی

عضو مجلس سنا، نماینده مجلس سنا، سناتور


سناتور، عضو مجلس سنا، نماینده مجلس سنا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a member of a senate.

• member of parliament, legislator, member of a legislative council of citizens (especially the u.s. senate)
a senator is a member of a senate.

مترادف و متضاد

عضو مجلس سنا (اسم)
senator

نماینده مجلس سنا (اسم)
senator

جملات نمونه

1. the senator failed of reelection
سناتور در انتخابات مجدد کامیاب نشد.

2. the junior senator from iowa
سناتور نوپا از (ایالت) آیوا

3. the republican senator did a flip-flop and became a democrat!
سناتور جمهوریخواه غفلتا دمکرات شد!

4. reporters corralled the senator in a corner of the lobby
خبرنگاران سناتور را در گوشه ی سرسرا گیر انداختند.

5. she split her vote, choosing a democratic senator and a republican governor
او رای خود را تقسیم کرد و یک سناتور دموکرات و فرماندار جمهوریخواه انتخاب کرد.

6. We'll roll out the red carpet for the senator.
[ترجمه سهیل] ما فرش قرمز را برای سناتور پهن میکنیم
[ترجمه ترگمان]برای سناتور فرش قرمز رو پخش می کنیم
[ترجمه گوگل]ما فرش قرمز را برای سناتور رول خواهیم کرد

7. The senator has been in the spotlight recently since the revelation of his tax frauds.
[ترجمه ترگمان]سناتور اخیرا از زمان افشای تقلب مالیاتی خود در کانون توجه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]سناتور اخیرا از آشکار تقلب مالیاتی خود در کانون توجه قرار گرفته است

8. When Senator Gary Hart crashed and burned, most of his people caught on somewhere else in a few weeks.
[ترجمه ترگمان]وقتی سناتور گری هارت سقوط کرد و سوخت بیشتر افراد اون در چند هفته دیگه به یه جای دیگه گیر افتادن
[ترجمه گوگل]هنگامی که سناتور گری هارت سقوط کرد و سوزانده شد، بیشتر مردمش چند هفته بعد در جایی دیگر گرفتند

9. The senator worked hard, always talking to his constituents and hearing their problems.
[ترجمه ترگمان]سناتور سخت کار می کرد، همیشه با رای دهندگان صحبت می کرد و مشکلات آن ها را می شنید
[ترجمه گوگل]سناتور به سختی کار کرد، همیشه با مخالفانش صحبت کرد و مشکلاتشان را شنید

10. The senator has been widely tipped as a future president.
[ترجمه ترگمان]سناتور به طور گسترده به عنوان رئیس جمهور آینده انتخاب شده است
[ترجمه گوگل]سناتور به عنوان یک رئیس جمهور آینده به طور گسترده ای سر و کار دارد

11. Senator Seymour has threatened a filibuster to block the bill.
[ترجمه ترگمان]سناتور سیمور برای مسدود کردن این لایحه، ابستروکسیون را تهدید کرده است
[ترجمه گوگل]سناتور سیمور یک فلیبستر را برای جلوگیری از این لایحه تهدید کرده است

12. The senator addressed the gathering informally.
[ترجمه ترگمان]سناتور با لحنی غیر رسمی به مخاطب خود گفت:
[ترجمه گوگل]سناتور به طور غیررسمی جمع آوری کرده است

13. The Senator denied making the remark .
[ترجمه ترگمان]سناتور انکار کرد
[ترجمه گوگل]سناتور این سخنان را رد کرد

14. A senator dragged the subject in as a filibuster.
[ترجمه ترگمان] یه سناتور موضوع رو به عنوان \"filibuster\" کشیده
[ترجمه گوگل]یک سناتور موضوع را به عنوان یک فلیبستر کشید

15. The senator denied ever making such a statement.
[ترجمه ترگمان]سناتور از برگزاری چنین اظهاراتی امتناع کرد
[ترجمه گوگل]سناتور هرگز چنین بیانیه ای را انکار کرد

16. The senator is usually at his best on the hustings.
[ترجمه ترگمان]سناتور معمولا روی سکوی سخنرانی کار می کند
[ترجمه گوگل]سناتور معمولا در بهترین شرایط است

پیشنهاد کاربران

کسی که درآمد بالای ۱۰ملیون تومن داشته باشد ( بازاریابی شبکه ای )

نماینده ی مجلس


کلمات دیگر: