کلمه جو
صفحه اصلی

seaweed


معنی : جلبک دریایی، خزه دریایی
معانی دیگر : گیاه دریایی، جلبک دریایی (نام کامل: marine seaweed)

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) جلبک دریایی، خزه دریایی


جلبک دریایی، خزه دریایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of a wide variety of algae that grow in water, esp. salt water.

(2) تعریف: any plant that grows in the sea.

(3) تعریف: all such plants collectively.

• plant or alga which grows in the sea
seaweed is a plant that grows in the sea.

مترادف و متضاد

جلبک دریایی (اسم)
seaweed

خزه دریایی (اسم)
seaweed

جملات نمونه

1. The seaweed felt cold and slimy.
[ترجمه ترگمان]جلبک دریایی سرد و لزج بود
[ترجمه گوگل]جلبک دریایی احساس سرد و ضعیف است

2. The underside of the rock was covered with seaweed.
[ترجمه ترگمان]زیر صخره پوشیده از خزه بود
[ترجمه گوگل]زیرین سنگ با جلبک دریایی پوشانده شده است

3. Suddenly she was entangled in the seaweed.
[ترجمه ترگمان]ناگهان گرفتار the شد
[ترجمه گوگل]ناگهان او در جلبک دریایی گرفتار شد

4. The stink of rotting seaweed was strong along the seashore.
[ترجمه ترگمان]بوی متعفن جلبک گندیده در امتداد ساحل دریا قوی بود
[ترجمه گوگل]جثه جلبک دریایی پوسیدگی در امتداد ساحل دریا قوی بود

5. Seaweed baths can help to detoxify the body.
[ترجمه ترگمان]حمام Seaweed می تواند به تصفیه سموم بدن کمک کند
[ترجمه گوگل]حمام های جلبک دریایی می توانند به سم زدایی بدن کمک کنند

6. Then the pungent smell hit us?rotting fish and seaweed.
[ترجمه ترگمان]بعدش بوی زننده بهمون حمله کرد؟ ماهی گندیده و جلبک دریایی
[ترجمه گوگل]پس بوی عجیب و غریب به ما حمله کرد: ماهی پوسیدگی و جلبک دریایی

7. The smell of seaweed took him back to his childhood.
[ترجمه ترگمان]بوی خزه دریایی او را به دوران کود کیش بازگرداند
[ترجمه گوگل]بوی جلبک دریایی او را به دوران کودکی خود برگرداند

8. Seaweed - such as nori, dulse and kelp.
[ترجمه ترگمان]Seaweed - مثل nori - dulse و جلبک
[ترجمه گوگل]جلبک دریایی مانند نوری، گلوله و زنگ زده

9. They are tame and noisy and build seaweed nests in the casuarina trees along the shores.
[ترجمه ترگمان]آن ها اهلی و پر سر و صدا هستند و در درختان casuarina در امتداد ساحل آشیانه می سازند
[ترجمه گوگل]آنها شلوغ و پر سر و صدا هستند و ساخت لانه جلبک دریایی در درختان casuarina در امتداد ساحل

10. She saw her long hair floating like seaweed upon the waves.
[ترجمه ترگمان]موهای بلندش همچون خزه دریایی روی موج ها شناور بود
[ترجمه گوگل]او موهای بلند خود را که بر روی امواج شناور بود مانند جلبک دریایی دید

11. Her ratty hair hung down like seaweed.
[ترجمه ترگمان]موهای بورش مثل جلبک روی زمین افتاده بود
[ترجمه گوگل]موی سرش را مانند جلبک دریایی آویزان کرد

12. Her hair was threaded laurel-like with seaweed.
[ترجمه ترگمان]موهایش از خزه و خزه پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]موهایش مانند جلبک دریایی مانند لورل بود

13. Analysis of the radioactivity within the seaweed indicates that it had been discharged from Sellafield within the past 12 months or so.
[ترجمه ترگمان]تحلیل رادیو اکتیویته درون جلبک دریایی نشان می دهد که طی ۱۲ ماه گذشته از Sellafield تخلیه شده است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل رادیواکتیویته درون جلبک دریایی نشان می دهد که از 12 سال گذشته یا بیشتر از Sellafield تخلیه شده است

14. She carries a plate of seaweed things.
[ترجمه ترگمان] یه بشقاب پر از جلبک دریایی داره
[ترجمه گوگل]او یک صفحه از چیزهای جلبک دریایی را حمل می کند

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

پیشنهاد کاربران

جلبک دریایی

Seaweed or sea vegetables are forms of algae that grow in the sea. They're a food source for ocean life and range in color from red to green to brown to black. Seaweed grows along rocky shorelines around the world, but it's most commonly eaten in Asian countries such as Japan, Korea and China

جلبک دریایی

a plant that grows in the sea

جلبک دریای


کلمات دیگر: