1. Sectarian politics are ruining the country's economy.
[ترجمه ترگمان]سیاست فرقه ای اقتصاد کشور را ویران می کند
[ترجمه گوگل]سیاست های فرقه ای اقتصاد کشور را خراب می کند
2. The ferry was packed with refugees fleeing sectarian violence in the Moluccas.
[ترجمه ترگمان]این قایق مملو از پناهندگان فراری از خشونت های فرقه ای در جزایر Moluccas بود
[ترجمه گوگل]کشتی با پناهندگان فرار از خشونت فرقه ای در مولکول بسته شد
3. Indeed, it became increasingly torn apart by sectarian and ideological division.
[ترجمه ترگمان]در واقع، به طور فزاینده ای با اختلاف فرقه ای و ایدئولوژیکی تکه تکه شد
[ترجمه گوگل]در حقیقت، به طور فزاینده ای تقسیم بندی فرقه ای و ایدئولوژیک آن را به طور فزاینده ای گسترش داد
4. Each suspected the other of seeking a sectarian platform, and each perpetually undermined the other.
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها مظنون به دنبال کردن یک سکوی فرقه ای بودند، و هر یک از آن ها به طور مداوم دیگری را تضعیف می کرد
[ترجمه گوگل]هر یک از مظنونان دیگر به دنبال یک پلت فرم فرقه ای هستند و هر کدام به طور مداوم دیگران را تضعیف می کنند
5. A leading academic has claimed that sectarian tensions between Protestants and Catholics are worse than before the paramilitary ceasefires.
[ترجمه ترگمان]یک آکادمیک پیشرو ادعا کرده است که تنش های فرقه ای بین پروتستان ها و کاتولیک ها از قبل از آتش بس شبه نظامی بدتر است
[ترجمه گوگل]یکی از علمای برجسته ادعا کرده است که تنش های فرقه ای بین پروتستان ها و کاتولیک ها بدتر از قبل از آتش بس های شبه نظامی است
6. The sectarian violence of Northern Ireland is a different matter altogether.
[ترجمه ترگمان]خشونت فرقه ای ایرلند شمالی کاملا متفاوت است
[ترجمه گوگل]خشونت فرقه ای ایرلند شمالی موضوع دیگری است
7. The militancy of sectarian party orthodoxy is fused with the militancy of rebellion against personal oppression.
[ترجمه ترگمان]شبه نظامی گری of حزبی فرقه ای با شبه نظامی گری علیه ظلم و ستم فردی ترکیب شده است
[ترجمه گوگل]ستیزه جویان ارتداد حزب فرقه گرایی با ستیزه جویان شورش علیه سرکوب شخصی مخلوط شده اند
8. Then there is sectarian competition - over what is evangelical, too evangelical, not evangelical enough.
[ترجمه ترگمان]سپس یک رقابت فرقه ای - بیش از آن چه انجیلی است - به اندازه کافی انجیلی - وجود دارد
[ترجمه گوگل]سپس رقابت های فرقه ای وجود دارد - بیش از آنچه انجیلی است، بیش از حد انجیلی، و نه به اندازه کافی انسانی
9. Church leaders hold crisis talks on wave of sectarian murders - see page
[ترجمه ترگمان]رهبران کلیسا درباره موج قتل های فرقه ای بحث و گفتگو می کنند
[ترجمه گوگل]رهبران کلیسا مذاکرات بحران را در موجی از قتل های فرقه ای برگزار می کنند
10. Police said yesterday there appeared to be no sectarian motive for the killing.
[ترجمه ترگمان]پلیس دیروز گفت که هیچ انگیزه فرقه ای برای این قتل وجود ندارد
[ترجمه گوگل]پلیس روز گذشته گفت که هیچ انگیزه ای برای فرار از قتل وجود ندارد
11. And sectarian politics will continue to breed sectarian violence.
[ترجمه ترگمان]و سیاست فرقه ای به پرورش خشونت فرقه ای ادامه خواهد داد
[ترجمه گوگل]و سیاست های فرقه ای به خشونت فرقه ای ادامه می دهد
12. The overtly sectarian, aggressively anti-intellectual tactics of the party between 1928 and 1931 are well documented.
[ترجمه ترگمان]شعارهای آشکار فرقه ای و ضد فکری حزب بین سال های ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۱ به خوبی مستند شده اند
[ترجمه گوگل]تاکتیک های متشکل از فرقه ای و تهاجمی ضد فکری حزب بین سال های 1928 و 1931 به خوبی مستند شده است
13. He was the fifth person to be killed in sectarian violence.
[ترجمه ترگمان]او پنجمین نفر بود که در خشونت های فرقه ای کشته شد
[ترجمه گوگل]او پنجمین فرد بود که در خشونت فرقه ای کشته شد
14. He called on terrorists on both sides of the sectarian divide to end the cycle of violence.
[ترجمه ترگمان]او از تروریست ها در هر دو طرف شکاف فرقه ای خواست تا به چرخه خشونت پایان دهند
[ترجمه گوگل]او از تروریست ها در هر دو طرف تقسیم فرقه ای خواست تا دوران خشونت را پایان دهد