1. With this remonstrance, young Spitfire, whose real name was Susan Nipper, detached the child from her new friend by a wrench as if she were a tooth.
[ترجمه ترگمان]با این سرزنش، جوان spitfire که اسم واقعی او سوزان nipper بود، بچه را با آچار از دوست تازه اش جدا کرد
[ترجمه گوگل]با این اعتراض، Spitfire جوان، که نام واقعیش سوزان نپپر بود، کودک را از دوست جدیدش جدا کرد، به طوری که یک دندان بود
2. Sometimes Madame Magloire essayed a remonstrance in advance, but never at the time, nor afterwards.
[ترجمه ترگمان]گاهی مادام ماگلوار پیش از پیش ایراد می گرفت، اما نه در آن زمان و نه بعدا
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات مادام ملوئیر پیشاپیش تجدید نظر کرد، اما هرگز در آن زمان و نه بعد از آن
3. Mr. Abel needed no more remonstrance or persuasion.
[ترجمه ترگمان]آقای ابل تا اندازه ای به سرزنش و تشویق نیازی نداشت
[ترجمه گوگل]آقای آئول نیازی به تجدید نظر و اعتقاد نداشت
4. I eschewed upbraiding, I curtailed remonstrance.
[ترجمه ترگمان]از سرزنش کردن خودداری می کردم
[ترجمه گوگل]از فرار از من فرار کردم، تحریم را کاهش دادم
5. Mrs. Peniston was at the moment inaccessible to remonstrance.
[ترجمه ترگمان]خانم Peniston در حال حاضر در دسترس نبود
[ترجمه گوگل]خانم پینیستون در حال حاضر در دسترس نبودن است
6. She had abandoned all attempts at remonstrance with Thomas.
[ترجمه ترگمان]او تمام تلاش خود را با سر تا ماس از دست داده بود
[ترجمه گوگل]او تمام تلاشی که برای تحقق توماس داشت، رها کرده بود
7. M. Morrel felt that further resistance or remonstrance was useless.
[ترجمه ترگمان]مسی و مو رل احساس کرد که مقاومت یا سرزنش بی فایده است
[ترجمه گوگل]مورولر معتقد بود که مقاومت بیشتر یا تجدیدنظر بی فایده است
8. Her breathing became lighter as the girl saw the success of her remonstrance.
[ترجمه ترگمان]وقتی دختر موفق شد به سرزنش او پی ببرد، تنفسش سبک تر شد
[ترجمه گوگل]نفسش سبک تر شد، چون دختر متوجه موفق شدنش شد
9. Twenty four bours'notice is the absolute most polite time frame for cancellation without remonstrance.
[ترجمه ترگمان]بیست و چهار اخطار bours یک چارچوب زمانی بسیار مودبانه برای لغو بدون اعتراض است
[ترجمه گوگل]بیست و چهار بوته نامی مطلقترین دوره زمانی نادرست برای لغو بدون تجدید نظر است
10. This time India has shown admirable forbearance. There has been remonstrance but no sabre-rattling.
[ترجمه ترگمان]این بار ایندیا خویشتن داری بسیار خوبی نسبت به او نشان داده است نه، نه، نه، نه، نه sabre، نه sabre
[ترجمه گوگل]این بار هند تحمل قابل تحمل نشان داده است اصرار وجود دارد، اما هیچ زرشکی وجود ندارد
11. To her amazement, he spoke not a word of remonstrance.
[ترجمه ترگمان]با کمال تعجب، با لحنی سرزنش آمیز حرف نزد
[ترجمه گوگل]به شگفتی او، یک کلمه اصرار نکرد
12. Mr. Woodhouse's peculiarities and fidgetiness were sometimes provoking him to a rational remonstrance or sharp retort equally ill-bestowed.
[ترجمه ترگمان]خصوصیات آقای وودهاس و fidgetiness گاهی او را به اعتراض منطقی یا بد تعبیر می کرد
[ترجمه گوگل]گاه اوقات او را وادار می کند تا او را به عقب نشینی عقلانی یا تضعیف شدید تقدیم کند