کلمه جو
صفحه اصلی

tinfoil


معنی : حلبی، ورقه نازک قلعی، ورق قلع، ورق حلب
معانی دیگر : (برای عایق سازی و غیره) ورقه ی قلع (یا آمیزه ی قلع دار)، ورقه قلع، پوشش یا لفاف قلع

انگلیسی به فارسی

ورق قلع، ورق حلب، حلبی، ورقه نازک قلعی


تیفیل، ورقه نازک قلعی، ورق قلع، ورق حلب، حلبی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: tin, aluminum, or a tin alloy rolled out in a thin, flexible sheet and used as wrapping or lining, as for food and food containers.

• made of tinfoil
tinfoil consists of shiny metal in the form of a thin sheet which is used for wrapping food in.
strong paper made of aluminum with a silver color used in the kitchen

مترادف و متضاد

حلبی (اسم)
tin, can, tinfoil

ورقه نازک قلعی (اسم)
tinfoil

ورق قلع (اسم)
tinfoil

ورق حلب (اسم)
tinfoil

جملات نمونه

1. Cover with tinfoil and bake for 20 minutes.
[ترجمه ترگمان]با tinfoil بپوشانید و برای مدت ۲۰ دقیقه بپزد
[ترجمه گوگل]پوشش را با تینک و 20 دقیقه بپاشید

2. There are no pieces of tinfoil or wraps of cling-film here.
[ترجمه ترگمان]در اینجا هیچ pieces یا پوششی از cling وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در اینجا هیچ قطعه ای از تیله یا تکه ای از فیلم چسبیده وجود ندارد

3. Tinfoil Barbs would be perfectly reasonable.
[ترجمه ترگمان]tinfoil barbs کاملا معقول است
[ترجمه گوگل]کتک های Tinfoil کاملا منطقی است

4. Soft-boiled eggs wrapped in tinfoil; vinigret, the Russian beet salad, overflowing a reused container of sour cream; cold chicken served between crisp white furrows of a bulka.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ آب پز شده در tinfoil؛ vinigret، سالاد چغندر روسی، جعبه reused of را پر کرده بود؛ مرغ سرد بین شیارهای سفید crisp یک bulka سرو کار می کرد
[ترجمه گوگل]تخم مرغ های نرم شده آب پز شده در تینک؛ vinigret، سالاد چغندر روسی، پرتقال یک ظرف مجدد از خامه ترش مرغ سرد در بین برگ های سفید قرمز یک گلدان قرار دارد

5. Drop by rounded tablespoon onto tinfoil. Bake for 9 to 11 minutes or until golden brown.
[ترجمه ترگمان]یک قاشق سوپ خوری گرد بر روی tinfoil بریزید تا ۹ تا ۱۱ دقیقه در فر باشد تا قهوه ای طلایی
[ترجمه گوگل]قاشق سوپ خوری را بر روی تنگ بریزید پخت برای 9 تا 11 دقیقه یا تا قهوه ای طلایی

6. BBQ stove is hard The tinfoil wrapped corns areup by ash.
[ترجمه ترگمان]اجاق گاز باربی سفت و سخت است و tinfoil ذرت ها را با خاکستر پوشانده است
[ترجمه گوگل]اجاق گاز BBQ سخت است Tinsil ذرت را با خاکستر پیچیده می کند

7. Absolute measurements of BRDF on tinfoil and ceramic tile are performed and the test materials present apparent specular reflection characteristics.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری های مطلق of بر روی کاشی و کاشی سرامیک انجام شده است و مواد آزمایشی ویژگی های انعکاس را در آینه مشخص نشان می دهند
[ترجمه گوگل]اندازه گیری های مطلق BRDF روی کاشی های سفالی و کاشی انجام می شود و مواد آزمایشگاهی ویژگی های انعکاسی ظاهری ظاهری دارند

8. You can wrap it up in tinfoil.
[ترجمه ترگمان] میتونی اون رو با قلع بسته بندی کنی
[ترجمه گوگل]شما می توانید آن را در Tinfoil بسته کنید

9. C-ration cans and crinkled tinfoil from cigarette packages made do for ornaments.
[ترجمه ترگمان]قوطی های جیره غذایی و قوطی حلبی از بسته های سیگار برای زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات و زیور آلات
[ترجمه گوگل]قوطی نوشیدنی C و سیب زمینی سرخ شده از بسته های سیگار ساخته شده برای زیور آلات

10. It sounds like ravings of hobo in a tinfoil hat. Seriously, I think you might be mentally unstable.
[ترجمه ترگمان]به نظر میرسه که ravings یه فروشنده دوره گرد با کلاه آلومینیومی - ه جدی میگم، فکر کنم تو از نظر روحی ناپایدار باشی
[ترجمه گوگل]این به نظر می رسد مانند لکه های hobo در یک کلاه تین شیرین به طور جدی، من فکر می کنم شما ممکن است ذهنی ناپایدار باشد

11. Even so, the Graphophone mouthpiece was not much more sensitive than that of the tinfoil phonograph.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، دهانه دهان باز هم از آن گرامافون حلبی sensitive نبود
[ترجمه گوگل]با این حال، گیرنده Graphophone چندان حساس تر از فونوگرافی Tinfoil بود

12. A length of yarn to cut into four equal pieces, and besides that, some white silk thread and tinfoil.
[ترجمه ترگمان]یک رشته نخ برای بریدن چهار قطعه مساوی و غیر از آن، یک نخ ابریشم سفید و حلبی
[ترجمه گوگل]طول نخ را برای چهار قطعه مساوی تقسیم کنید، و علاوه بر آن، برخی از نخ های سفید ابریشم و نخود سیاه

13. In toilet waterproof plasterboard as string of 1 top superstratum is added lie between steam layer and tinfoil paper paper, avoid condenser water to destroy plasterboard condole top.
[ترجمه ترگمان]در توالت ضد آب شویی به عنوان رشته ای از ۱ superstratum فوقانی که بین لایه بخار و کاغذ کاغذ tinfoil قرار دارد، از آب متراکم جلوگیری می کند تا plasterboard condole را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]در توالت ضد آب گچ تخته به عنوان رشته ای از یک سوپرمترت بالا اضافه شده دروغ بین لایه بخار و مقاله کاغذ تینل، جلوگیری از آب کندانسور برای از بین بردن پوشش gypsum board condole

14. Your ideas, on the other hand, sound like the ravings of a hobo in a tinfoil hat.
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگه ایده های تو مثل ravings یه دوره گرد با کلاه آلومینیومی - ه
[ترجمه گوگل]ایده های شما، از سوی دیگر، به نظر می رسد لکه هایی از یک قلاب در یک کلاه کت اسپرت

15. Milk bottle tops are made of tin foil.
[ترجمه ترگمان]شیره ای بطری شیر از فویل حلبی ساخته می شوند
[ترجمه گوگل]توری های بطری شیر از فویل قلع ساخته می شود

16. They put on tin foil hats and spoke an incomprehensible vernacular.
[ترجمه ترگمان]کلاه های حلبی سر گذاشته بودند و به زبان مادری نامفهوم حرف می زدند
[ترجمه گوگل]آنها کلاه های فویل قلع را گذاشتند و بومی زبان غیر قابل درک را بیان کردند

17. DIY Paradise - Cotton, salt, cooked sugar, tin foil, feathers and canvas.
[ترجمه ترگمان]بهشت - کتان، نمک، شکر پخته شده، فویل قلع، پر و بوم
[ترجمه گوگل]بهشت DIY - پنبه، نمک، شکر پخته شده، قلع قلع، پرها و بوم

18. You save grocery bags, tin foil, and tin containers.
[ترجمه ترگمان]شما کیسه های مواد غذایی، فویل حلبی و ظروف حلبی را ذخیره می کنید
[ترجمه گوگل]شما کیسه های مواد غذایی، فویل قلع و قلع را ذخیره می کنید

19. Don't buy plastic wrap, tin foil, sandwich bags, etc.
[ترجمه ترگمان]پوشش پلاستیکی، فویل پلاستیکی، کیسه های ساندویچ و غیره بخرید
[ترجمه گوگل]بسته بندی پلاستیکی، فویل قلع، کیسه های ساندویچ و غیره را خریداری نکنید

20. You scery bags tin foil, and tin containers.
[ترجمه ترگمان]تو کیسه زباله دونی جعبه حلبی و جعبه حلبی
[ترجمه گوگل]شما کیسه های قلع را قلع فویل و ظروف قلع

21. He lost three stones in weight and had to be wrapped in tin foil in hospital because of heat loss.
[ترجمه ترگمان]او سه سنگ را در وزن از دست داد و مجبور شد در یک فویل اهنی در بیمارستان به خاطر فقدان گرما قرار گیرد
[ترجمه گوگل]او سه سنگ در وزن را از دست داد و به دلیل از دست دادن گرما، در فویل قلع شده در بیمارستان بستری شد

22. They carry with them covered dishes, salad bowls, and platters covered with tin foil.
[ترجمه ترگمان]آن ها با آن ها غذا می دهند، ظرف سالاد، کاسه سالاد و ظرف های اهنی که پر از ورقه حلبی است
[ترجمه گوگل]آنها همراه با ظروف پلاستیکی، کاسه های سالاد و پالت های پوشیده شده با فویل قلع را حمل می کنند

23. Pour water into flour and stir well . Line a steamer with the tin foil and grease.
[ترجمه ترگمان]آب را به آرد بریزید و خوب هم بزنید یک کشتی بخاری با فویل آهنی و گریس را خط بکشید
[ترجمه گوگل]آب را به آرد ریخته و خوب بشویید خط بخار را با فویل قلع و روغن

24. This is a shop that sells materials such as aluminium foil, and tin foil.
[ترجمه ترگمان]این یک فروشگاه است که موادی مانند فویل آلومینیوم و فویل پلاستیکی می فروشد
[ترجمه گوگل]این مغازه ای است که مواد مانند فویل آلومینیوم و فویل قلع را به فروش می رساند

25. All I got in here, a sort of five acres of tin foil.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که من اینجا دارم یه جور ۵ هکتار زمین حلبی است
[ترجمه گوگل]همه من در اینجا، یک نوع پنج قلع قلع فویل

پیشنهاد کاربران

حلبی


کلمات دیگر: